السلام عليك يا صاحبالزمان
چه دنياي غريبي است! دوازده قرن است كه از غيبت مولاي عزيزتر از جانمان ميگذرد و روز به روز هم به ساكنان اين كرهي خاكي اضافه ميشود، اما از اين ميان هنوز سيصد و سيزده يار نتوانستهاند عاشقانه و خالصانه دل به مولايشان بسپارند و با تمام وجود او را ياري كنند.
آسمان و زمين هر روز بر غربت و مظلوميت آن يار سفر كرده ميگريند و ناله ميكنند اما گويا حتي كساني كه خود را محبّ و شيعهي حضرت ميدانند نيز در خواب غفلت خود فرورفتهاند.
حضورش را در لحظه لحظهي زندگي خود جدّي نگرفتهايم! معتقديم كه نامهي اعمالمان هر هفته به ايشان عرضه ميشود، اما از گناه كردن هيچ اِبايي نداريم!!
در حال غرق شدن در امواج خروشان درياي فتنه و نيرنگ و جهل و بيعدالتي هستيم اما حتي از تمسك و توسل به تنها سفينهي نجات خود غافل ماندهايم؟!
تاكنون چندبار به هنگام دعا كردن اول به وجود مقدّس گل زيباي عالم دعا كردهايم و فرجش را از خداوند خواستهايم؟! يا اين كه چند بار براي ظهور هر چه نزديكترش نذر و نياز كردهايم؟!
آيا تا به حال از خود پرسيدهايم كه دليل طولاني شدن غيبت چيست؟ يا اصلاً ميدانيم كه امام زمان حقوقي بر گردن ما دارند؟
آري، ما در پيچ و خم كوچههاي زندگي راه را گم كرده و به بيراهه رفتهايم؟
بايد از جادههاي خطرناك سستي و تنبلي به جادههاي سرسبز امامت و ولايت قدم بگذاريم.
از سرزمين سياه و تاريك خواهشها و هواهاي نفساني به سرزمين پر نور و درخشان معرفت به امام عصر سفر كنيم.
بايد علفهاي هرز گناه را در مزرعهي دلهامان ريشهكن كنيم و نگذاريم كه دوباره ريشه بگستراند.
و با ترك گناه و دوري از آن براي لحظهاي گل لبخند رضايت را ميهمان لبهاي حضرت كنيم.
چونان كساني كه عزيزي گم كرده دارند به دنبالش بگرديم، كوچه به گوچه صدايش بزنيم و شب و روز در انتظار آمدنش باشيم. نيلوفر وجود كودكانمان را با عشق و محبت به مولايمان تربيت كنيم و هر شب الفباي ياري كردن امام زمان را سرمشق تكاليفشان قرار دهيم.
ميدانيم كه در آزموني سخت قرار گرفتهايم، پس به اميد آن كه سربلند و پيروز از اين آزمون الهي بيرون آييم، همواره براي آقا و مولايمان دعا ميكنيم و با نغمهي «اللهم عجل لوليك الفرج» به انتظار آن لحظهاي مينشينيم كه صداي «أنا بقيةالله» او در عالم منتشر شود.