10 35

پرداختن به مبحث مناقب و فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام از این رو اهمیت دارد كه آدمی را به پیروی و اطاعت از چنین شخصیت والا و ممتازی برمی انگیزاند، چرا كه هر فطرت پاكی خواهان فضیلت و دوستدار حقیقت است. كسی را كه دارای فضیلت و كمال باشد، بر هر كس دیگری كه از فضیلت تهی است، ترجیح می دهد. اگر فردی را همواره بر مدار حق ببیند و حق را نیز بر مدار او بیابد، سر به آستانش می ساید و دل و دین به او می سپارد و پیروی او را بر می گزیند تا رنگی و نشانی از او گیرد. خداوند در قرآن می فرماید:

... أفَمَنْ یهْدی اِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ اَنْ یتَّبَعَ اَمَّنْ لایهِدّی اِلا اَنْ یهْدی فَما لَكُمْ كَیفَ تَحْكُموُنَ. - سوره یونس/35.
آیا آن كسی كه به سوی حق هدایت می كند سزاوارتر است پیروی شود، یا آنكه خود راه یافته نیست و راه را نمی یابد مگر آنكه راهنمایی و هدایت گردد؟ پس شما را چه می شود؟ (كه حقیقتی به این روشنی را در نمی یابید)، چگونه داوری می كنید؟

مسلماً فردی كه راه یافته و هدایت شده است، برای پیروی و اطاعت سزاوارتر و شایسته تر از كسی است كه بهره ای از كمال ندارد و خود نیازمند هدایت و راهنمایی است.
امّا راه یافتگان و هدایت شدگان را چگونه می توان شناخت؟ كسی كه خود ناقص است و نیازمند هدایت، چگونه می تواند انسان كاملی را كه راه یافته وراهبر است، بشناسد و به دیگران معرفی نماید؟ ایا شایسته نیست كه معرّفی او از سوی فرد آگاه و خبیر دیگری كه به كمال او نیز واقفیم، انجام گردد؟ مسلّماً چنین است. بنابراین سزاوار است كه شخصیت برجسته و ممتاز امیرالمؤمنین علیه السّلام از سوی مقامی معرفی گردد كه خود برتر وكاملترین باشد و بر او احاطه كامل دارد، و آن نیست مگر خداوند كه آفریدگار اوست و یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله كه پرونده اوست و بر تمام ویژگیها و كمالات وی آگاه است.
بدین سان برای درك فضیلت و شناخت شخصیت مولا(علیه السلام) به منبع وحی یعنی قرآن كه سراسر بیان خداست رجوع می كنیم. خداوند در قرآن فضیلت ها و برتری های آشكاری از آن حضرت را بیان داشته است. رسول خدا صلی الله علیه و آله هم به مناسبت نزول ایتی از ایات قرآن یا به هنگام بروز حادثه ای مهم، از ویژگیهای آن شخصیت ممتاز یاد كرده و منقبتی از او مطرح نموده است و بیان آنها را نیز عبادت شمرده است. آنجا كه می فرماید:
ذِكرُ علی عِبادَةٌ
یاد علی، عبادت و بندگی خداست.
چرا كه یاد او و بیان مناقب او فرد را به پذیرش ولایت و پیروی از او متمایل می سازد. و پیروی از او هم بندگی خدا خواهد بود.
چیزی كه باعث تعجب و تأثر است این است كه با ذكر این همه فضیلت و كمال برای آن حضرت، چگونه شد كه نزدیك به نیم قرن در عالم اسلام، سبّ و لعن آن بزرگوار امر رایج و جاری روزگار گردید؟!
چگونه آن همه سفارش پیامبر درباره علی علیه السلام را به بازی گرفتند؟!
چطور ننگ نافرمانی از خدا و رسولش را پذیرفتند؟!
چرا منكر برتری و حقانیت او شدند؟!
چرا دیگرانی را كه از فضیلت و كمال بی بهره بودند، بر بهترین مردان ترجیح دادند؟!
چرا به ندای فطرت خویش اینچنین پاسخ دادند و اینگونه به داوری نشستند؟!
چرا و چرا و ده ها چرای دیگر ....
تاریخ از مظلومیت علی علیه السلام چه بگوید؟ همان بهتر كه از شرم سر به زیر افكند! بشریت از سكوت در برابر جسارت هایی كه بر او روا داشتند، چگونه دفاع كند؟ بگذار تاوان این سكوت و آن جسارت ها را بپردازد....
اینك از پس قرون و اعصار، و از میانه ظلمت ها و سیاهی ها، این پرتو فضایل علی علیه السلام است كه همچنان می تابد و روشنگری می كند. و این مختصر نمونه ای است از صدها پرتوی پرفروغ برتری های مولا علی علیه السلام، برگرفته از قرآن ، باشد كه با ذكر این مناقب، كه خود عبادتی است ارزنده، دیگر بار محبت و دوستی خود را به آستان آن بزرگ عرضه كنیم، و نیز در پیروی و اطاعت از ایشان بیش از پیش ثابت قدم باشیم.
سخن را در این بخش از گفتار، با سروده ای از محمد بن ادریس شافعی در مدح و ستایش امیر مؤمنان علی علیه السلام به پایان می بریم:

قیلَ لی: قُلْ فی علی مَدْحـاً
به من گفتند: درباره علی ستایشی بسُرای.
ذِكْرُهُ یـُخْمِدُ ناراً مُؤْصَدةً
چرا كه ذكر علی آتش سركش دوزخ را فرو می نشاند.
قُلْتُ لا اُقدِم فی مَدْحِ امْـرِءٍ
گفتم: در ستایش او چه بگویم. نمی دانم!
ضَلَّ ذُو اللُّبِّ اِلی اَنْ عَبَدَه
چه كه مرد خردمند، درباره اش تا آنجا به حیرت می افتد كه نزدیك است او را بپرستد!
وَ النَّبِی الْمُصْطَفی قالَ لَـنا
در شب معراج كه خدا پیامبر را به آسمان بالا برد،
لَیلَةَ الْمِعْـراجِ لَمّا صَـعَدَه
پیامبر برگزیده به ما فرمود كه آن شب
وَضَعَ اللّهُ بِظَهْـری یـدَهُ
خداوند دست لطف و عنایت خویش را بر پشت من نهاد.
فَأَحَسَّ الْقَلْـبُ مِمّا بَـرَدَه
و از شیرینی آن لطف الهی، قلب من احساس شادمانی نمود.
وَ عَلِی واضِـعٌ أَقـْدامـَهُ
فی مَحَلٍ وَضَـعَ اللّهُ یـَدَه
و علی - در ماجرای شكستن بت های كعبه - پای خود را همانجا گذارد كه خداوند در شب معراج دست خود را نهاده بود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید