تفاسیر قرن چهارم 


تفسير الغاضرى 
از ابوعبداللّه محمد ( م ح 300 ق ) فرزند عباس بن عيسى غاضرى , از اعلام شيعه , محدث و مفسر.
وى ساكن غاضريه بود كه زمين مسطحى است واقع در كنار نهر علقمى در نواحى كربلا.
او داراى مؤلفات عديده اى است از جمله : كتاب الملاحم , و كتاب الدعاء, و كتاب الجنة و النار.
تفسير مورد بحث به زبان عربى و به شيوه روائى است .
ابوعباس نجاشى مؤلفات وى از جمله تفسير قرآن كريم را ضبط كرده است .
منابع : تاسيس الشيعة , 331; تفسير فرات كوفى , 534; جامع الرواة , 2/134; الذريعة , 4/295; رجال ابن داوود, 317; رجال , شيخ طوسى , 499; رجال , علامه حلى 155; رجال , نجاشى , 2/232; معجم رجال الحديث , 16/199.


اعجاز القرآن
از ابوعبداللّه محمد ( 306 يا 307 ق ) فرزند زيد واسطى , از متكلمين شيعه در عصر خويش .
ابن نديم در الفهرست به شرح حال وى پرداخته و او را بلند آوازه توصيف كرده است .
تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و به شيوه روائى و كلامى تاليف گرديده است .
شـيخ آقابزرگ تهرانى اين تفسير را در الذريعة ياد كرده است و در طبقات اعلام الشيعة مى نويسد كه مفسر داراى تاليفى در امامت به سبك و شيوه اماميه مى باشد.
تفسير ديگرى نيز به نام الزمام فى علوم القرآن از واسطى ذكر كرده اند.
منابع : الذريعة , 2/232; الفهرست , ابن نديم , 41; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 271 - 272; البداية و الـنـهـاية , 11/195; لسان الميزان , 5/172 - 173; الاعلام , 6/132; الوافى بالوفيات , 3/82; كشف الظنون , 1/120 به بعد; معجم المؤلفين , 10/13; طبقات المفسرين , داودى , 2/148.


تفسير فرات كوفى
اثـر شـيخ ابوالقاسم فرات ( م ح 307 ق ) فرزند ابراهيم بن فرات كوفى , از مفسران شيعه در عصر غيبت صغرى و محدثين اماميه .
محمد الكاظم مصحح اين تفسير, در مقدمه خود يكصد و بيست و شش نفر از مشايخ وى را با ذكر سند ضبط كرده است .
تـفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى مقصور بر احاديث و روايات از طريق ائمه معصومين (علیهم السلام ) و اكثر آنها در تفسير آياتى است كه در شان نزول و فضائل حضرت اميرالمؤمنين علیه السلامو خاندان عصمت و طهارت علیه السلامنازل گرديده است .
اگـر مـفـسر را زيدى نخوانيم مسلما وى تحت تاثير افكار آنها قرار داشته است و مشرب زيدى او كاملا در اين تفسير منعكس است .
ولى شيخ صدوق ( م 381 ق ) كه با يك واسطه از فرات روايت مى كند.
اصرار بر امامى بودن فرات دارد و نيز بسيارى از اسناد روايات شيخ صدوق كه به واسطه شيخ خود ابوالقاسم محمد بن الحسن بن سعيد هاشمى كوفى نقل مى نمايد ( و بعضى از آنها مورخ سال 354 ق اسـت ) از جـمـله در آثارش الامالى , و الخصال , و الاكمال , و معانى الاخبار, و اخبار الزهراء, اين احتمال را پيش مى كشد كه وى نخست زيدى مذهب بوده سپس به اماميه گرويده است و روايات شـيـخ صـدوق در زمان امامى بودن اوست ; يا اينكه زيدى معتدل بوده و بر اعتقادات اماميه عمل مى كرده است .
مسلم آن است كه اين تفسير مورد قبول علماى اماميه واقع شده و يكى از منابع مهم شيعه اماميه اسـت و از مخذ تمامى مفسران شيعه در طى تاريخ تفسير است چنانكه از منابع علامه مجلسى در بحارالانوار و شيخ حر عاملى در وسائل الشيعة و غيره است .
مـفـسـر ايـن تفسير را بر وفق سوره هاى قرآن كريم ترتيب داده و آغاز آن از سوره فاتحة الكتاب و پايان آن سوره الناس است .
نـسخه هاى خطى و چاپى كه امروزه از اين تفسير در دست است تمامى آنها از ابى الخير مقداد بن على حجازى مدنى از ابى القاسم عبدالرحمان حسنى حسينى علوى از فرات روايت گرديده است .
اين تفسير نخست در سال 1354 ق در نجف اشرف با مقدمه شيخ محمد على غروى اردوبادى در چاپخانه حيدريه به طبع رسيده است .
سپس در قم توسط كتابخانه داورى افست گرديده است .
هـمـچنين تصحيح و طبع منقحى از آن با تحقيق آقاى شيخ محمد الكاظم در 720 صفحه توس ط وزارت ارشاد اسلامى در تهران تجديد چاپ گرديده است .
مـنـابع : اعيان الشيعة , 8/396; تفسير فرات كوفى , مقدمه ; الذريعة , 4/298; فوائد الرضوية , 349; مـعجم رجال الحديث , 13/252; مؤلفين كتب چاپى فارسى و عربى , 4/796; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 216.


تفسير قمى
اثر شيخ ابوالحسن على ( زنده در 307 ق ) فرزند ابراهيم بن هاشم قمى معروف به على بن ابراهيم قمى از ائمه حديث و مفسران بزرگ شيعه و طرق اجازات و شيخ مشايخ علماى اماميه .
ايـن تـفسير معروف به تفسير قمى به شيوه روائى است و بيشتر روايات را از طريق پدرش ابراهيم بـن هـاشم نقل مى كند و نيز وى از مشايخ ثقة السلام محمد بن يعقوب كلينى ( م 329 ق ) است و كلينى در كتاب خود الكافى بسيارى از مفسر روايت مى نمايد و اين تفسير مورد استناد كتب اربعه بوده است .
و هـمـچـنين وى عصر حضرت امام حسن عسكرى ( 231 - 260 ق ) را درك نموده است و تا سال 307 ق زنده بوده است .
چـنـانـكـه از رسـاله مشايخ شيعه منسوب به پدر شيخ بهائى استفاده مى گردد كه مفسر در آغاز تـفـسـيـر مختصر خويش روايات مبسوطى را مستندا از حضرت امام جعفر الصادق علیه السلاماز جدش حضرت اميرالمؤمنين علیه السلامدر بيان انواع علوم قرآن ياد نموده است .
سپس شريف مرتضى آنها را استخراج كرد و پس از اينكه بر آن خطبه اى اضافه نموده است المحكم و المتشابه كتابى مستقل ساخته و اخيرا به چاپ رسيده است .
ايـن تـفـسـير يكى از كهن ترين تفاسير شيعه است كه امروزه در دست داريم و از مهمترين منابع مـفسران اماميه در طول قرون گذشته تا عصر حاضر مى باشد و گنجينه اى از روايات ماثور امام مـحـمـد بـاقر علیه السلاماز طريق ابى الجارود, و روايات امام ششم از طريق مفسر على بن ابراهيم قمى است .
اين تفسير يكى از منابع كتب اربعه مى باشد و نيز علامه حلى در علامة الاقوال خود مفسر را توثيق و ارزشمندى تفسيرش را تاييد كرده است .
از نـسـخه هاى كهن اين تفسير, نسخه محفوظ در كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى به شماره 7512 ثبت مى باشد.
اين تفسير نخست در سال 1311 ق در تهران چاپ سنگى گرديد.
سپس در بمبئى و بعد در تبريز به طبع رسيد.
بهترين طبع آن در سال 1387 ق در نجف اشرف با تصحيح و كوشش سيد طيب موسوى جزائرى در دو مـجلد به قطع وزيرى با مقدمه مختصر مرحوم شيخ آقابزرگ تهرانى انجام گرفته است كه همان نسخه در قم به طريق افست تجديد طبع گرديده است .
چهار تفسير ديگر از همين مفسر ياد كرده اند بدين شرح : 1) اختيار القرآن و رواياته كه ثقة الاسلام كلينى و صدوقين و ابوالعباس نجاشى و شيخ طوسى و شيخ طوسى و شيخ مفيد و شيخ آقابزرگ تهرانى از آن ياد كرده و نقل تفسير و روايت كرده اند.
2) نوادر القرآن , كه در تفسير نوادر علوم قرآنى و كلمات آن به شيوه روائى است .
3) فضائل القرآن , كه در فضائل قرآن كريم بحث و تفسير نموده است .
4) الناسخ و المنسوخ , كه در ذكر آيات ناسخ و منسوخ و به سبك روائى نقل شده است .
مـنـابع : الاستبصار, 1/365; ايضاح المكنون , 1/309; تنقيح المقال , 2/260; تهذيب الاحكام , 1/160; جـامـع الـرواة , 1/545; الـذريعة , 4/302; رجال , ابن داوود, 237; رجال , علامه حلى , 100; رجال , نجاشى , 2/86; طبقات المفسرين , داوودى , 1/392; فوائد الرضوية , 264; الفهرست , ابن نديم , 39; الـفـهرست , شيخ طوسى , 115; فهرست الفبائى كتب خطى كتابخانه مركزى آستان قدس , 138; الكافى , 3/401; لسان الميزان , 4/191; مفسران شيعه , 85; ميزان الاعتدال , 3/111; نوابغ الرواة فى رابعة المثات , 167.


التنزيه و ذكر متشابه القرآن (تفسير النوبختى )
از شيخ ابومحمد الحسن ( م310 ق ) فرزند موسى از احفاد ابوسهل بن نوبخت نوبختى شيخ مشايخ متكلمين شيعه فيلسوف فلكى رياضى دان .
تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و بر اساس ساير مؤلفات وى به شيوه كلامى است .
شيخ آقابزرگ تهرانى در الذريعة مى نويسد: ظاهرا به آيات متشابه قرآن كريم پرداخته است كه در تنزيه بارى تعالى مى باشد.
ابـوالـعـبـاس نجاشى و عباس اقبال آشتيانى و سيد محسن امين عاملى به شرح ابومحمد الحسن نوبختى پرداخته و از تفسير او نام برده اند.
منابع : اعيان الشيعة , 5/320; الاعلام , 2/224; ايضاح المكنون , 1/97 به بعد; خاندان نوبختى , 125; الـذريـعة , 4/455; رجال , شيخ طوسى , 462; رجال , نجاشى , 1/179 - 182; رياض العلماء, 1/344; سير اعلام النبلاء, 15/327; الفهرست , ابن نديم , 225; الوافى بالوفيات , 12/280.


تفسير قتيبه
اثر ابوحفص قتبية ( م 316 ق ) احمد بن شريح بخارى از نحويين و مفسران شيعه .
حديث تفسير را از سعيد بن مسعود مروزى و ابويحيى بن ابى مسرة و ديگران آموخت .
سيوطى در طبقات مفسرين خود وى را صاحب تفسير كبير و شيعى ذكر نموده است .
تفسير مفسر به شيوه روائى است كه روايات و اخبار ائمه اطهار را در تفسير آيات قرآن كريم به كار برده است .
شـيـخ آقـابـزرگ تـهـرانـى در طـبـقات اعلام الشيعد خود مى نويسد: مفسر اعم از اين است كه كـوفى الاصل و يا كوفى المشرب باشد, بخارى و شيعى است و نيز عامر الحلو در كتاب خود معجم الدراسات القرآنيه به غلط دو تفسير به وى نسبت داده است كه هر دو آنها متحد است .
مـنـابـع : اعـيان الشيعة , 8/448; تاسيس الشيعة , 341; بغية الوعاة فى طبقات اللغويين و النحاة , 2/265; الـذريـعـة , 4/301; طبقات المفسرين , داوودى , 2/44; طبقات المفسرين , سيوطى , 28; معجم الدراسات القرآنية عند الشيعة الامامية , 94; مفسران شيعة , 87.


تفسير كعبى
از ابوالقاسم عبداللّه ( م 319 ق ) فرزند احمد كعبى بلخى از متكلمين و مفسرين اماميه .
وى سالها كرسى كلام را در بغداد به خود اختصاص داده است .
ابـن نـديـم در الـفـهـرست او را به عالم و متكلم و رئيس اهل زمان خود وصف نموده و جمعى از مؤلفات وى از جمله كتاب التفسير الكبير للقرآن را ذكر نموده است .
يـاقوت حموى در معجم الادباء هنگام شرح حال احمد بن سهل بلخى مى گويد ( و للكعبى كتاب فى التفسير يزيد حجمه على كتاب ابى زيد ). شيخ آقابزرگ در الذريعة از تفسير او ياد كرده است .
از گـفته هاى مورخين و محققين استفاده مى گردد كه تفسير مذكور به شيوه كلامى بوده و در بغداد و ساير شهرها شهرت داشته است و داوودى در طبقات مفسرين آن را ذكر كرده است .
مـنـابع : تاج التراجم , 31; تاريخ بغداد, 9/384; الجواهر المضيئة , 1/271; خطط, مقريزى , 2/348; الـذريـعـة , 4/310; طـبقات المفسرين , داوودى , 1/222; الفهرست , ابن نديم , 219, لسان الميزان , 3/255 - 256; مـعـجـم الدراسات القرانية عند الشيعة الامامية , 107; وفيات الاعيان , ابن خلكان , 3/45; تاريخ الادب العربى , كارل بروكلمان , 6/233.


جامع التاويل لمحكم التنزيل
از ابومسلم محمد ( 254 - 322 ق ) فرزند بحر اصفهانى كاتب اديب شاعر نحوى و مفسر معتزلى و تشيعگرا.
مفسر كاتب الداعى الصغير محمد بن زيد حسينى ( م 287 ق ) بوده است .
ايـن تـفسير مفسر كه جامع بين روايات و اخبار و نحو و لغت و ساير فنون و علوم قرآن كريم است مـورد سـتـايـش شيخ طوسى ( م 460 ق ) واقع شده كه نسخه اى از اين تفسير را در دست داشته است و در مقدمه تفسير خود التبيان آن را ياد كرده و شيوه آن را ستوده است ( تبيان , 1/1 - 2 ). شيخ آقابزرگ تهرانى در الذريعة مى گويد نسبت اعتزال كه به مفسر داده اند احتمالا به دليل تقيه وى بوده است .
چون وى تصريح نموده بر تقدم حضرت على بن ابى طالب علیه السلامبر ساير اصحاب و ايمان و اخلاص او در طاعت از خدا و نيز ساير خصوصيات و فضايل امام علیه السلام. سپس اضافه مى كند كه علامه حلى ( م 726 ق ) در كتاب تهذيب الاصول در مبحث النسخ از اين تفسير ياد كرده است .
تـفـسـيـر مـفـسر به شيوه شيعى نگاشته شده و در اين تفسير تصريح به امامت حضرت على علیه السلامگرديده است .
اين تفسير در چهارده جلد بزرگ است .
مفسر غير از محمد بن بحر رهنى از غلاة شيعه ( م 340 ق ) مى باشد.
و ابـن نـديـم در الفهرست اين تفسير را بر مذهب معتزله وصف نموده است يكى از فضلاى حوزه عـلـميه قم , آقاى غياثى كرمانى اين تفسير را كه منقولات فراوانى از آن در تفسير تبيان و مجمع الـبـيـان و ابـوالفتوح رازى و تفسير امام فخر رازى و قرطبى پراكنده وار نقل شده است , در دست تدوين و طبع دارد.
سـعـيد انصارى بخشهايى از اين تفسير را كه در تفسير فخر رازى نقل شده بوده است استخراج و گردآورى كرده به نام ملتقط جامع التاويل لمحكم التنزيل انتشار داده است .
و نـيـز تـفـسـيـر ديگرى به نام تفسير شان نزول آيات منسوب به كاتب اصفهانى ذكر كرده اند كه موجود نيست .
مـنـابـع : الـتـبـيـان فى تفسير القرآن , 1/1- 2; الذريعة , 5/44; طبقات المفسرين , داوودى , 106; الـفـهـرسـت , ابـن نـديـم , 151; الفهرست , شيخ منتخب الدين , 15; كشف الظنون , 1/538; لسان الميزان , 5/89; معجم الادباء, 18/35; مفسران شيعه , 88.


تفسير ابى زيد بلخى
اثـر ابـوزيـد احمد ( شامستيان 234 - 322 ق ) فرزند سهل بلخى از فلاسفه و دانشمندان معروف متكلم مفسر منجم شاعر امامى .
پـدرش از مـردم سـجستان بود كه با دولت مروان بنى اميه و ملوك امويان شرط كرد بر عدم سب وصـى رسـول اللّه (ص ) در نـواحى آن ديار و نيز خاندان مفسر از سلسله هاى ايرانى تبار معروف و متعصب شيعه در آن سامان بودند.
تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و به شيوه فلسفى و كلامى نگاشته شده است .
وى از جمله علماى اماميه است كه در علوم قرآن كريم و تفسير, مؤلفات بسيارى دارد كه از جمله 9 تفسير از او نام برده اند: نظم القرآن ; غريب القرآن ; ما اغلق من غريب القرآن ; تفسير الفاتحه ; بيان ان سورة الحمد تنوب عن جميع القرآن ; الحروف المقطعة فى اوائل السورة ; قوارع القرآن ; البحث عن التاويلات ; لغات القرآن .
مـنـابـع : اعيان الشيعة , 3/216; الاعلام , 1/134; بغية الوعاة , 1/311; صحيح مسلم , 2063; طبقات الـمـفـسـرين , داوودى , 1/42; الذريعة , 4/253; الفهرست , ابن نديم , 153; لسان الميزان , 1/183; مـصفى المقال فى مصنفى علم الرجال , 49; معجم الادباء, 3/64; معجم المؤلفين , 1/240; الوافى بالوفيات , 6/409.


تفسير ابن عبدك
اثر ابوجعفر محمد ( م ح 325 ق ) فرزند على بن عبدك جرجانى معروف به ابن عبدك از متكلمين و مفسرين اماميه .
تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و به شيوه روائى و كلامى است .
ابـوالـعـباس نجاشى آن را ياد كرده و شيخ طوسى كه قريب عصر او بوده است در الفهرست وى را داراى مؤلفات بسيار مى خواند از جمله به تفسير قرآن كريم او اشاره نموده و آن را تفسير بزرگ و حسن وصف نموده است .
بر اثر نزديكى عصر شيخ طوسى با مفسر و توصيف تفسير او به كبير و حسن احتمال بسيارى است كه اين تفسير از نظر شيخ طوسى گذشته باشد ولى فعلا وجود ندارد.
منابع : تاسيس الشيعة , 333; جامع الرواة , 2/155; الذريعة , 4/244; رجال , ابن داوود, 325; رجال , نـجـاشـى , 2/300; رجـال , علامه حلى , 162; الفهرست , شيخ طوسى , 225; معجم رجال الحديث , 16/331; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 290.


تفسير ابن ابى الثلج
از ابوبكر محمد ( 238 - 325 ق ) فرزند احمد بن كاتب بغدادى معروف به ابن ابى الثلج از مفسران اماميه و اكابر محدثين .
تـفسير مورد بحث به شيوه روايات از ائمه اطهار علیه السلامنقل شده است و ابن نديم در الفهرست آن را ضبط كرده است .
و نـيـز دو تفسير ديگر از ابن الثلج ذكر كرده اند يكى تفسير اسماء اميرالمؤمنين علیه السلامفى كتاب اللّه عزوجل و ديگرى تفسير ما نزل من القرآن فى اميرالمؤمنين كه هر دو به شيوه روائى و مورد تذكر سيد على بن طاووس در اليقين و ديگر محدثين مى باشند و فعلا وجود ندارند.
مـنـابـع : تـاريـخ بغداد, 1/338; مقدمه تاريخ الائمه , 13; الذريعة , 4/240; رجال , ابن داوود, 296; رجال , شيخ طوسى , 502; رجال , نجاشى , 2/299; الفهرست , ابن نديم , 37; معجم رجال الحديث , 14/313; مـفسران شيعه , 81; الفهرست , شيخ طوسى , 179; معجم الدراسات القرآنية عند الشيعة الاماميه , 82.


تفسير ابن الحجام
ابوعبداللّه محمد ( زنده در 328 ق ) فرزند عباس معروف به ابن الحجام از مفسرين و محدثين .
علامه حلى در رجال خود شهرت مفسر را به ابن الجحام به جيم مضمومه و حاء مهمله ضبط كرده است .
تـفـسـير مورد بحث به زبان عربى و در كتب رجالى و فهارس به نام كتاب التفسير الكبير موسوم است و باسم تفسير ابن الحجام مشهور است از جمله تفاسير شيعى است كه از زمان تاليف از منابع مهم بوده و نيز به شيوه روائى تاليف گرديده است كه در تفسير و تاويل آيات قرآن كريم از روايات و اخبار ائمه معصومین علیهم السلام بهره گرفته است .
از اين تفسير امروزه نسخه هاى متعدد در كتابخانه هاى عمومى و خصوصى موجود است .
نـسـخه اى از اين تفسير نزد سيد على بن طاووس ( م 664 ق ) بوده كه در مؤلفات خود زياد نقل مى كند و آن را در كتاب خويش سعد السعود وصف نموده است .
همچنين نسخه هايى نزد سيد شرف الدين على حسينى استرابادى و سيد هاشم توبلى و ملا محمد صـالح برغانى و سيد هبة الدين شهرستانى وجود داشته كه بعضى در تفسيرهاى خود از آن تفسير فراوان نقل كرده اند.
تـفـسيرهاى ديگرى از ابن الحجام نام برده اند به شرح ذيل : 1) تاويل ما نزل فى النبى و آله عليهم الـسـلام كه در اين تفسير ابن الحجام به آيات و كلمات قرآن مجيد كه در حق رسول اكرم (ص ) و حـضـرت عـلـى بـن ابى طالب علیه السلامو حضرت فاطمه (علیها سلام ) و خاندان عصمت و نبوت نازل گرديده مـى پـردازد و آن در هـزار بـزرگ است و جماعتى از اصحاب گفته اند كه هرگز مانند اين تفسير كسى تصنيف نكرده است .
2) مـا نـزل مـن القرآن فى اهل البيت (علیهم السلام ), در اين تفسير آيات مذكور در حق اميرالمؤمنين علیه السلامو خـانـدان عصمت نازل شده و همچنين احاديثى كه از طريق عامه و خاصه در خصوص هر آيه نقل گرديده ذكر شده است .
اين تفسير در دو جلد بزرگ و در ده جزء تدوين گرديده است .
نـسـخـه اصلى به خط مؤلف با اجازه احمد بن ابى حب خراسانى مورخ ( 338 ق ) و اجازه ديگر به خـط شـيخ طوسى مورخ ( 433 ق ) كه روى آن ثبت بوده است نزد سيد بن طاووس ( م 664 ق ) بوده و او هر دو جلد تفسير مذكور را در كتاب اليقين نقل كرده است .
3) تـاويـل مـا نـزل فـى اعـدائهـم , در اين تفسير به آيات قرآن كريم كه در حق دشمنان حضرت اميرالمؤمنين علیه السلامو خاندان وى نازل گرديده پرداخته شده است .
از طريق روايات و احاديث و اخبار وارده از ائمه اطهار آيات مزبور تفسير شده است .
سـيـد بـن طاووس در سعد السعود و سيد هاشم توبلى در تفسير خود البرهان و علامه برغانى در كنزالعرفان از آن تفسير بسيار نقل كرده اند.
4) قراءة اميرالمؤمنين علیه السلام كه در قرائت حضرت على بن ابى طالب است و آنرا از طريق ائمه اطهار جمع نموده است و شيخ طوسى از طريق مشايخ از ابى هامون تلع كبرى روايت نموده است .
5) تاويل ما نزل فى شيعتهم , اين تفسير شامل آيات قرآن كريم است كه در حق ذرارى ائمه اطهار و شيعيان حضرت امير نازل شده است .
6) الـنـاسـخ و المنسوخ , در يك جلد به زبان عربى به شيوه روائى در مورد آيات ناسخ و منسوخ و اسباب نزول روايت شده است .
7) قراءة اهل البيت عليهم السلام , كه در يك جلد به زبان عربى از طريق روايات ائمه علیه السلامو قراءات آيات آنها روايت گرديده است .
هيچيك از تفاسير مزبور وجود ندارد و معلوم نيست كه واقعا هريك تفسير جداگانه اى بوده است يا آنكه بعضى از آنها با هم يكى بوده و از طريق روات , مختف العنوان ذكر شده اند.
منابع : تاسيس الشيعة , 335; جامع الرواة , 2/134; الذريعة , 4/241; رجال , ابن داوود, 317; رجال , شيخ طوسى , 504; رجال , علامه حلى , 161; رجال , نجاشى , 2/294; الفهرست , شيخ طوسى , 177; مـعـالـم الـعلماء, 143; معجم الدراسات القرآنية عند الشيعة الامامية , 106; معجم رجال الحديث , 16/198; مفسران شيعه , 89; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 275; اعيان الشيعة , 9/379.


تفسير ابن بابويه
اثـر ابـوالحسن على ( م 329 ق ) فرزند حسين بن موسى بن بابويه قمى شيخ علماء اماميه محدث مفسر ثقه .
ابن بابويه در بغداد با ابوالقاسم حسين بن روح سفير حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ملاقات داشت و از طرف امام علیه السلامتوقيع جهت وى صادر گرديد و نيز بشارت ولادت دو فرزند او ابوجعفر و ابوعبداللّه داده شد و اين فرزندان به دعاء حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف متولد گرديده اند.
تـفسير وى از جمله تفسيرهاى روائى است و ابوالعباس نجاشى اين تفسير را به يك واسطه توس ط استادش ابوالحسن العباس كلوذانى روايت نموده است .
آقـابـزرگ تهرانى در الذريعة مى نويسد كه روايت نجاشى به يك واسطه بهترين دليل بر وجود اين تـفـسـير است و نيز شيخ طوسى تفسير مذكور را در الفهرست خود ضبط كرده ولى تفسير مزبور فعلا موجود نيست .
منابع : الاعلام , زركلى , 4/277; جامع الرواة , 1/574; دايرة المعارف بزرگ اسلامى , 3/61; الذريعة , 4/241; رجـال , ابن داوود, 241; رجال , نجاشى , 2/89; كمال الدين , 2/ باب 45; فهرست آل بابويه , 41; الفهرست , ابن نديم , 246; الفهرست , شيخ طوسى , 119; معجم الدراسات القرآنيه عند الشيعة الامـامـيـة , 78; معجم رجال الحديث , 11/368; مفسران شيعه , 81; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 185.


تفسير ديلمى
از شيخ حسن ( م ح 330 ق ) فرزند ابوالحسن ديلمى از مفسران شيعه در قرن چهارم هجرى .
مفسر تفسير خويش را به شيوه روائى تاليف نموده است و آيا قرآن كريم را از طريق روايات و اخبار وارده از اهل بيت علیه السلامتفسير و تاويل كرده است .
و نيز نسخه اى از اين تفسير روائى نزد كراچكى ( م 449 ق ) بوده و از تفسير مذكور در كتاب خود كنزالفوائد كه به كنزالكراجكى هم شهرت دارد نقل نموده است .
و نـيـز نسخه اى ديگر نزد شيخ شرف الدين بوده كه در كتاب خود تاويل اليات از تفسير مفسر نقل مى كند.
هـمـچـنين ابن شهر آشوب مازندرانى ( م 588 ق ) نسخه اى از اين تفسير در اختيار داشت كه در كتاب خود مناقب آل ابى طالب و كتاب ديگرش نخب المناقب نقل مى نمايد.
اين تفسير از تفسيرهاى مهم شيعى است كه از آغاز تاليف مورد توجه بوده و از منابع مهم مفسران و محدثين بوده است .
آقابزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشيعة از آن نام برده است .
مـنـابـع : الذريعة , 4/271; معجم الدراسات القرآنية عند الشيعة الامامية , 85; مفسران شيعه , 88; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 84.


معانى القرآن (تفسير صابونى )
از ابوالفضل محمد ( م ح 330 ق ) فرزند احمد بن ابراهيم بن سليم جعفى كوفى مصرى معروف به صابونى , از ائمه حديث و مفسران شيعه لغوى رياضى دان منجم .
ابوالعباس نجاشى مفسر را از برجستگان شيعه در مصر وصف مى كند كه داراى منزلت عظيم بوده و نخست زيدى مذهب بود سپس به طائفه اماميه بازمى گردد و بعد هفتاد عنوان از مؤلفات او را نام برده است از جمله تفسير معانى القرآن را ضبط كرده است .
شيخ طوسى در رجال خويش مفسر را از اصحاب حضرت على الهادى علیه السلامذكر كرده است .
سـيـد مـهدى بحرالعلوم در الفوائد الرجاليه وى را از برجستگان روات و محدثين طبقه هفتم ياد كـرده اسـت كه عصر غيبتين ( 260 - 329 ق ) را درك كرده و از شيعيان و علماى معروف مصر و اماميه بوده و تفسير معانى القرآن او را ذكر نموده است .
تـفـسـيـر مـورد بحث به زبان عربى و شيوه روائى است كه آيه هاى قرآن كريم از طريق روايات و احاديث وارده از ائمه اطهار علیه السلامتفسير شده است .
بعضى از معاصرين تفسير معانى القرآن را با تفسير معانى القرآن و تسمية اصناف كلامه المجيد را به غلط دو تفسير مى خوانند و صحيح آن اتحاد آن دو است .
مـنابع : تاسيس الشيعة , 335; جامع الرواة , 2/58; الذريعة , 4/278; رجال , ابن داوود, 291; رجال , سـيـد بـحـرالـعـلوم , 3/199; رجال , شيخ طوسى , 422; رجال , علامه حلى , 160; رجال , نجاشى , 2/287; الـفـهـرسـت , شـيخ طوسى , 379; كامل الزيارات , ابن قولويه , 50; معجم رجال الحديث , 14/311; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 233.


تفسير الجلودى
اثر ابواحمد عبدالعزيز ( م 332 ق ) فرزند يحيى بن احمد بن عيسى جلودى ازدى بصرى , مفسر و متكلم لغوى محقق از قراء و علماى بصره .
ابوالعباس نجاشى در رجال خود بيش از دويست عنوان از مؤلفات وى را نام برده است كه نيز بيش از پانزده عنوان آن در علوم قرآن كريم و تفسير است .
تفسير مورد بحث به زبان عربى و به شيوه روائى است .
لازم بـه توضيح است اكثر فهارس و كتب رجالى و اجازات سه تفسير از تفسيرهاى مفسر را عنوان خاص داده اند: نخست تفسير جلودى به روايت حضرت على بن ابى طالب علیه السلام . دوم : تفسير جلود بر اساس روايت حبرامه و ترجمان القرآن ابن عباس .
سوم : تفسير جلود بر اساس روايت ابن عباس .
اين تفسير غير از تفسير فوق است كه به روايت از ابن عباس است .
مـفـسر داراى تفسيرهاى ديگرى نيز به نام : الناسخ و المنسوخ ; التاويل عن ابن عباس ; تفسير عن الـصـحـابـه ; آيـات الائمـه ; آيـات الـولاية ; ما نزل فى الخمسة علیه السلام; قرائة ابن عباس ; تفسير قرائة اميرالمؤمنين علیه السلام; ما نزل من القرآن فى اميرالمؤمنين علیه السلام; قوله فى شيعة على علیه السلاممى باشد.
مـنـابع : الاعلام , 4/29; تاسيس الشيعة , 244; تنقيح المقال , 2/156; جامع الرواة , 1/460; الذريعة , 4/244 به بعد; رجال , ابن داوود, 225; رجال , علامه حلى , 116; رجال , شيخ طوسى , 487; رجال , نـجـاشـى , 2/54; الـفـهرست , شيخ طوسى , 145; معجم رجال الحديث , 10/39; معجم المؤلفين , 5/263; هدية العارفين , 1/576; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 150.


تفسير ابن عقدة
اثـر ابوالعباس احمد ( 249 - 333 ق ) فرزند محمد كوفى سبيعى همدانى معروف به ابن عقدة از مفسران شيعه زيديه جاروديه ثقه عدل ( - ابن عقده ). تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و به شيوه روائى است .
مفسر پس از ذكر آيات قرآن كريم با بهره گيرى از روايات و احاديث ائمه معصومین علیهم السلام به تفسير و شرح آنها مى پردازد.
نجاشى مى نويسد: نسخه اى از تفسير قرآن ابن عقدة را مشاهده نمودم .
تفسيرى است خوب و كسانى كه كتب او را از برايم روايت كرده اند از اين تفسير نام نبرده اند.
ولى طى كتب حديث و كتب اربعه اماميه و تفسيرهاى شيعى از آن نقل گرديده است .
از جمله سيد رضى الدين على بن طاووس ( م 664 ق ) نسخه اى از آن را در اختيار داشته است و از آن در كـتاب خود محاسبة النفس نقل مى كند و اين موضوع مى رساند كه تفسير ابن عقده تا عصر وى و قـرن هـفـتـم هـجـرى محفوظ مانده است و گويا امروزه نسخه هايى از اين تفسير در يمن مشاهده شده است .
تفسير ديگرى به نام : تفسير آيه انما انت منذر و لكل قوم هاد را به ابن عقدة نسبت مى دهند كه بعضى از آن روايت كرده اند.
مـنابع : الاعلام , 1/207; ايضاح المكنون , 1/303; تاريخ بغداد, 5/14; تذكرة الحفاظ, 3/839; تنقيح الـمـقـال , 1/85; تـهـذيـب الاحكام , 1/122; البداية و النهاية , 11/209; جامع الرواة , 1/65; الذريعة , 4/245; رجـال , ابـن داوود, 422; رجـال , شـيـخ طوسى , 453; رجال , نجاشى , 1/240; سير اعلام النبلاء, 15/340; شذرات الذهب , 2/332; الفهرست , شيخ طوسى , 52; لسان الميزان , 1/263; مراة الـجـنان , 2/311; معجم رجال الحديث , 2/274; معجم المؤلفين , 2/106; مؤلفات الزيديه , 1/307; ميزان الاعتدال , 1/136; النجوم الزاهرة , 3/281.


الشامل فى علم القرآن (تفسير صولى )
از ابـوبـكـر مـحـمد ( 255 - 335 يا 336 ق )فرزند يحيى صول تكين بغدادى معروف به صولى از علماى لغت و ادب .
وى مـدائحى در حق حضرت على بن ابى طالب علیه السلامسروده و كتاب نگاشت كه باعث غضب سنيها گـرديد و حكم به قتل او دادند سپس به موطن خويش بصره گريخت و سالهاى آخر عمر خود را در اختفا سپرى كرد و در 335 يا 336 ق وفات يافت .
تـفـسـير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و به شيوه روائى و كلامى و ادبى و شامل بخشى از قـرآن كـريـم اسـت كه آنرا به پايان نرسانده است و روايات و احاديث مفسر در كتب معتبر حديث شـيـعـه نـقـل گـرديـده اسـت و بـعـضـى از مؤلفات او طبع شده و باقى مخطوط زينت بخش كتابخانه هاى عمومى و خصوصى جهان مى باشد.
مـنـابع : اعيان الشيعة , 10/97; الاعلام , 7/136; انباه الرواة , 3/233; الانساب , سمعالى , 8/110; سير اعلام النبلاء, 15/301; شذرات الذهب , 2/339; الذريعة , 4/279, 13/13; الفهرست , ابن نديم , 167; لـسـان الـميزان , 5/427; مصفى المقال , 427; معجم الشعراء, مرزبانى , 431; معالم العلماء, 152; معجم رجال الحديث , 18/39; النجوم الزاهره , 3/296; تذكرة الحفاظ, 3/849.


تفسير نعمانى
اثر ابوعبداللّه محمد ( زنده در 342 ق ) فرزند ابراهيم بن جعفر كاتب نعمانى معروف به ابن زينب از مفسران و محدثين اماميه .
در كتب رجالى همگى او را توثيق كرده اند.
تـفـسـيـر مورد بحث به زبان عربى در يك جلد به شيوه روائى و كلامى است , و به تفسير نعمانى شهرت دارد.
نـظـر بـه اهـمـيت آن علامه مجلسى تمامى اين تفسير را در بحارالانوار تحت عنوان ماورد عن اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليه فى اصناف آيات القرآن و انواعها برواية النعمانى ضبط كرده است ( جلد 93 ). حـر عـاملى ( م 1104 ق ) هنگام شرح حال مفسر در امل المل مى نويسد از مؤلفات او تفسير قرآن است كه قطعه اى از آن را مشاهده نمودم .
سـپس شيخ آقابزرگ تهرانى در الذريعه بر گفتار حر عاملى استدراك نموده و مى نويسد: مقصود حر عاملى , احتمالا مقدمه مفسر بر تفسير خود باشد.
كه شامل روايات مبسوط اوست .
ايـن مـقدمه به اضافه خطبه مختصرى تحت عنوان تفسير المحكم و المتشابه به نام سيد مرتضى علم الهدى ( م 436 ق ) در تهران به سال 1312 ق چاپ سنگى گرديده است .
مفسر در مقدمه تفسير مردم را دعوت به اخذ تفسير آيات قرآن كريم از طريق ائمه معصومین علیهم السلام نموده و معتقد است كه خاندان وحى و نبوت علیه السلاماعرف از ديگران به قرآن مجيد هستند.
و نيز قرآن آيات محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و مطلق و مقيد و مجمل و مبين و غـيـره را شامل مى باشد ( بحارالانوار, 93/9 ) در قسمتى از اين تفسير اجتهاد در تفسير آيات قرآن كريم از طريق ائمه علیه السلامرا ياد نموده است سپس به تعريف اجتهاد از نظر عامه مى پردازد.
نعمانى نسبت به النعمانيه شهرى است واقع بين بغداد و واسط.
مـنـابـع : ايـضـاح المكنون , 1/310; ام المل , 2/232; تاسيس الشيعة , 333; الذريعة , 4/318; جامع الـرواة , 2/43; رجـال , ابـن داوود, 290; رجـال , نـجـاشى , 2/302; روضات الجنات , 6/127; فوائد الـرضـويـة , 377; تـنقيح المقال , 2/55; معجم رجال الحديث , 14/221; معجم المؤلفين , 8/195; مـؤلـفـيـن كـتب چاپى , خانبابا مشار, 5/263; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 230; هدية العارفين , 2/46; رياض العلماء, 5/13.


تفسير ابن وليد
اثـر ابـوجعفر محمد ( م 343 ق ) فرزند حسن بن ابى يزيد احمد بن وليد فقيه و مفسر معروف به شيخ القميين .
تفسير ابن وليد از جمله تفسيرهاى روائى است .
ابـوالعباس النجاشى آن را به واسطه از طريق استادش ابوالحسن على بن احمد قمى روايت كرده است .
مـضافا بر اينكه احاديث و روايات مفسر در كتب معتبر شيعه و تفسيرهاى روائى ذكر شده است از جـمـلـه كتب اربعه و كتاب الكامل فى الزيارات ابن قولويه و داوودى وى را در طبقات المفسرين خـود ذكـر نـموده است و نيز شيخ صدوق در مشيخه خود بيش از يكصد و چهل مورد از او روايت نقل كرده است و همچنين به وى بسيار اعتماد مى ورزيد.
منابع : تهذيب الاحكام , 6/42; تاسيس الشيعة , 332; جامع الرواة , 2/90; الذريعة , 4/249; رجال , ابن داوود, 304; رجـال , طـوسى , 495; رجال , نجاشى , 2/301; طبقات المفسرين , 2/118; الفهرست , شـيـخ طـوسـى , 184; مـعجم رجال الحديث , 15/206; مفسران شيعة , 82; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 259.


تفسير ابومنصور صرام
از ابومنصور صرام ( م ح 350 ق ) از متكلمين و از مفسرين اماميه .
تفسير صرام از جمله تفسيرهاى شيعى است كه به شيوه روائى تاليف گرديده است و در تفسير و تـاويـل آيـات قرآن كريم از روايات و اخبار خاندان عصمت و طهارت بهره گرفته و تفسير نموده است .
شـيـخ طوسى مفسر را در باب الكنى در الفهرست ياد كرده است و او را از اجله متكلمين و از اهل نيشابور كه داراى رياستى بوده و مقدم بر همگان و نيز صاحب مصنفات از جمله تفسير قرآن كبير كه نيز تفسيرى است خوب معرفى كرده است .
سـپس در همانجا هنگام شرح حال ابن عبدك مفسر را بر مذهب بغداديين مى خواند مى نويسد ( و كـذلك ابومنصور الصرام على مذهب البغداديين و يخالفهما ابوالطيب الرازى ) و نيز در شرح حال مـفسر مى نويسد فرزند مفسر به نام ابوالقاسم را ملاقات نمودم كه فقيه بود و سبط وى ابوالحسن كه از اهل علم بود.
مـنابع : اعيان الشيعة , 2/435; تاسيس الشيعة , 333; جامع الرواة , 2/419; الذريعة , 4/258; رجال , ابـن داوود, 405; الفهرست , شيخ طوسى , 221, 225; معجم الدراسات القرآنيه , 103; معجم رجال الحديث , 22/58; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 16; مفسران شيعة , 88.


آيات الاحكام (تفسير احكام القرآن )
اثر شيخ امين ابوالحسن عباد ( م 350 ق ) فرزند عباس بن عباد طالقانى از علماى اماميه در عصر خويش و از وزراى ركن الدوله بويهى .
مفسر پدر صاحب ابن عباد وزير ديلميان است .
تـفـسـيـر وى در يك جلد به زبان عربى و به شيوه روائى و كلامى در بيان آيات احكام و فقه قرآن كـريم است كه ياقوت حموى از اين تفسير به نام احكام و فقه قرآن كريم است كه ياقوت حموى از اين تفسير به نام احكام القرآن ذكر نموده است و نيز سيد محسن امين در شرح حال وى مى نويسد: داراى مؤلفاتى است و از گفته سمعانى چنين استفاده مى گردد كه كتاب تفسير احكام قرآن وى بر اساس مذهب شيعى مى باشد.
ايـن تفسير شامل پانصد آيه از احكام قرآن كريم است كه مفسر به فقه و احكام قرآن كريم پرداخته است .
منابع : اعيان الشيعة , 7/410; الذريعة , 4/234; معجم الادباء, 6/172; تاريخ قم , 8; معجم الدراسات القرآنية , 12; مفسران شيعه , 81.


تفسير ابن دؤل قمى
از شـيـخ احـمـد ( م 350 ق ) فـرزنـد مـحمد بن الحسين بن الحسن بن دؤل قمى از مفسران و متكلمين شيعه مؤلف مكثر مفسر ايرانى تبار.
تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و شيوه روائى و كلامى است .
مـفسر در تفسير آيات قرآن كريم از اخبار و روايات ائمه اطهار و خاندان عصمت و نبوت علیه السلامبهره گرفته است .
ابـوالـعـبـاس نجاشى تفسير مذكور و ساير مؤلفات مفسر را توسط استادش ابومحمد عبداللّه با دو واسطه روايت مى كند.
مـنـابـع : الاعلام , 1/208; اعيان الشيعة , 3/103; تاسيس الشيعة , 322; جامع الرواة , 1/63; الذريعة , 4/243; رجـال , ابـن داوود, 39; رجال , نجاشى , 1/232; معجم رجال الحديث , 2/258; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 44.


ثواب القرآن
مـفسر ابوعبداللّه محمد فرزند احمد ( م 358 ق ) عبداللّه بن قضاعة بن مهران الجمال صفوانى از علماى ايرانى تبار و محدثين اماميه .
وى از اجـله تلاميذ ثقة الاسلام كلينى ( م 329 ق ) بوده و همچنين از بعضى مشايخ كلينى داراى اجازه روايت مى باشد و نيز مفسر از مشايخ مفيد و ابوغالب زرارى و ابن نوح سيرافى است .
ابـوالعباس نجاشى مفسر را توثيق نموده از تفسير او ياد كرده و از وى به عنوان ( شيخ الطايفه ثقة فـقيه فاضل و كانت له منزلة عند السلطان ) ياد كرده است سپس علت احترام سلطان را از مفسر چنين ضبط كرده است كه يك روز مفسر با قاضى موصل در حضور ابن حمدان بحث امامت نمود كه منجر به مباهله گرديد.
پس از ترك مجلس دست قاضى كه به مباهله دراز شده بود ورم كرد و قاضى تب كرد و فرداى آن روز درگذشت .
ابـن نديم در الفهرست مى نويسد: ( در سال 346 ق با جمال صفوانى ملاقات داشتم او مردى بلند قامت و آقامنش بود و جامه هاى نيكوئى بر تن داشت ) تفسير مورد بحث به شيوه روائى است .
مـنـابـع : ايـضـاح الـمـكنون , 1/133; تنقيح المقال , 2/71; الذريعة , 5/19; رجال , نجاشى , 2/316; الـفـهـرسـت , ابـن نـديم , 247; الفهرست , شيخ طوسى , 159; فوائد الرضوية , 388; معجم رجال الـحـديـث , 15/8; معجم المؤلفين , عمررضا كحاله , 8/282; معجم الدراسات القرآنيه , 120; هدية العارفين , 2/42; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 238.


اعراب ثلاثين سورة من القرآن الكريم
تفسير الطارقية
از ابوعبداللّه الحسين ( م 370 ق ) فرزند احمد بن خالويه معروف به ابن خالويه .
از نحويين و شاعر و مفسر شيعى .
وى از مردم همدان است كه در مورد هواى لطيف تابستان و سرماى سخت زمستان موطن خويش اشعارى سروده است .
تـفـسير اعراب ثلاثين سورة من القرآن الكريم شامل تفسير و اعراب استعاذه و بسمله سپس سوره الحمد و بعد, از سوره الطارق تا پايان قرآن كه بيست و نه سوره است و جمعا سى سوره مى گردد مى باشد لذا آن را الطارقية نيز مى خوانند.
مفسر به اعراب آيات و كلمات قرآن كريم پرداخته و نيز اصول هر جرف را شرح داده و تلخيص آن و فـروع كـلـمـات را بيان داشته است و بعد غريب كلمات را با ذكر مصادر و منابع مفرد و جمع و تثنيه آن و هرچه كه نياز به اعراب باشد را توضيح مى دهد.
نـسـخـه هـاى مـتعددى از اين تفسير در دست مى باشد كه نسخه مورخه 500 ق در كتابخانه ملا محمد صالح برغانى در كربلا - كه در تفسير خود كنزالعرفان - نقل نموده است محفوظ است .
و نـيـز نـسخه مورخه 561 ق را صاحب رياض العلماء در اردبيل مشاهده نموده است و نسخه هاى ديگر در كتابخانه هاى بريتانيا و اياصوفيا و ديگر كتابخانه ها موجود است .
اين تفسير ابتدا در 1360 ق در حيدرآباد و سپس در بيروت و تهران مكررا به چاپ رسيده است .
ابن خالويه تفسيرهاى ديگرى داشته است كه يكى از آنها به نام تفسير القراءآت يا تفسير البديع فى الـقـراءآت الـسبع كه موجود نيست و ديگرى تفسير المختصر فى شواذ القرآن كه ابتدا در آلمان و سپس در بيروت در 1986 م چاپ و مكررا افست شده است .
منابع : اعيان الشيعة , 5/419; الاعلام , زركلى , 2/231; انباه الرواة , 1/324; البداية و النهاية 11/267; بـغية الوعاة فى طبقات اللغويين و النحاة , 1/529; الذريعة , 15/133; رياض العلماء, 2/23; شذرات الذهب فى اخبار من ذهب , 3/71; طبقات المفسرين , داودى , 1/148; العبر, 2/356; الفهرست , ابن نـديـم , 92; لـسان الميزان , 2/267; معجم رجال الحديث , 5/231; رجال , علامه حلى , 53; رجال , نـجـاشـى , 1/188; مفسران شيعه , 84; النجوم الزاهرة , 4/139; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 105; وفيات الاعيان , ابن خلكان , 2/178; نامه دانشوران , 1/491.


غريب القرآن
از شيخ ابوالحسن على ( زنده در 377 ق ) فرزند محمد عدوى شمشاطى از علماى شيعه در عصر خويش , اديب و نحوى مفسر.
وى از مردم شهر شمشاط است كه ياقوت حموى آن را واقع در سرزمين شرق شط فرات مى خواند و ابن نديم آن را از شهرهاى مرزى ارمنستان ياد كرده است .
وى نـخـست معلم ابوتغلب بن ناصرالدوله و برادرش بود سپس نديمشان گرديد ابن نديم هنگام تـالـيـف الـفهرست در ( 377 ق ) مى نويسد كه وى هنوز در قيد حيات است و او را شعارى داراى محفوظات بسيار و روايات زياد نقل كرده است .
ابوالعباس نجاشى بيش از سى و پنج عنوان از مؤلفات او را كه مجاز به روايت آنها مى باشد ياد كرده است .
تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى و به شيوه ادبى است كه به تفسير كلمات و آيات غريب و مشكل قرآن كريم پرداخته است .
مـنـابع : الاعلام , 4/335; الذريعة , 16/48; رجال , نجاشى , 2/93; الفهرست , ابن نديم , 254; معجم البلدان , 5/293; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 203.
تفسير ابوعلى فارسى
اثـر ابـوعلى فارسى حسن ( ف 288 - بغداد 377 ق ) فرزند احمد فسوى نحوى معروف به ابوعلى فارسى از نحويين و مفسرين شيعة .
شيخ طوسى در تفسير خود التبيان از تفسير مفسر نقل كرده است .
همچنين در ساير تفسيرهاى شيعى از تفسير وى كه بر مذاق ادبى و نحوى است نقل شده است .
از ايـن كـتاب كه تفسير اصلى ابوعلى فارسى است نسخه اى وجود ندارد ولى وى سه تفسير ديگر دارد كـه يكى الحجة فى القراآت است كه در آن اساس و كيفيت قراآت هفت گانه قرآن را بحث و تـحـلـيل نموده و نسخه هاى متعددى از اين كتاب در كتابخانه هاى هندوستان و عراق و تركيه و مـصـر موجود است و ديگرى اعراب القرآن مى باشد كه در مورد اعراب آيات و لغت و نحو و تفسير آيـات قرآنى بحث نموده و از اين كتاب - طبق فهرست كتابخانه الخديويه مصر - يك نسخه در آن كتابخانه وجود دارد.
سـومـى بـه نام الاغفال است كه نام كامل آن ( الاغفال فيما اغفله الزجاج من المعانى ) و تفسيرى است به شيوه زجاج و در ذكر كمبودها و غفلت هاى او در تفسيرش .
از ايـن كتاب نسخه هاى متعددى در دست است كه از جمله نسخه كتابخانه قاهره كه در فهرست مخطوطات آن ذكر گرديده است .
كـارل بـروكلمان در تاريخ الادب العربى هرسه تفسير اخيرالذكر را مورد توجه و معرفى قرار داده است .
ابـوعلى فارسى كتاب ديگرى در نحو و به نام عضدالدوله ديلمى نوشته است كه اسم آن الايضاح و التكمله مى باشد.
مـنابع : الاعلام , 2/179; الارشاد, ياقوت , 3/9; الامتاع و المؤانسة , 1/131; انباه الرواة , 1/273; تاريخ الادب الـعـربـى , كارل بروكلمان , 2/190; تاريخ بغداد, 7/275; بغية الوعاة فى طبقات اللغويين و الـنـحاة , 1/496; الذريعة , 4/255; رياض العلماء 1/211; شذرات الذهب فى اخبار من ذهب , 3/88; مـعـجـم الادبـاء, 7/232; معجم الدراسات القرآنية عند الشيعة الامامية , 24; مفسران شيعه , 83; مـيـزان الاعـتـدال , 1/480; الفهرست , ابن نديم , 69; النجوم الزاهرة , 4/151; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 83; وفيات الاعيان , 2/80; نزهة الالباء, 387.
تفسير كبير صدوق (تفسير الجامع الكبير).
اثـر شـيخ ابوجعفر محمد ( م 381 ق )فرزند على بن الحسين بابويه قمى معروف به صدوق , شيخ فقهاى اماميه و از مفسرين شيعه .
ابـن بـابـويـه بـه دعاى حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف متولد گرديد و نيز داراى حافظه عجيب بود وى از بنيانگزاران فقه جعفرى و صاحب كتاب من لا يحضره الفقيه يكى از كتب معتبر اربعه اماميه است .
اين تفسير به شيوه ساير مؤلفات مفسر تفسيرى است روائى و آيات قرآن كريم را از طريق احاديث و روايات اهل البيت علیه السلامتفسير مى نمايد.
ابـن بابويه داراى كتب ديگرى نيز در علوم قرآنى و تفسير آيات بوده است به شرح : مختصر تفسير الـقـرآن از طـريق احاديث و روايات اهل بيت علیه السلام; فضائل القرآن در دو مجلد كه در كتابخانه هاى ايران و عراق موجود است كه مجلد اول آن تا سوره المؤمن است .
كتابى در ناسخ و منسوخ كه نسخه هاى آن موجود است .
مـنـابـع : اعـيـان الشيعة , 10/24; الاعلام , زركلى , 6/274; جامع الرواة , 2/154; امل المل , 2/283; دائرة الـمـعـارف بزرگ اسلامى , 3/61; الذريعة , 4/279; رجال ابن داود, 324; رجال , علامه حلى , 147; رجـال , نـجـاشـى , 2/311; فـهـرسـت آل بـابويه , 53; الفهرست , شيخ طوسى , 184; معجم الـدراسـات القرآنيه , 91; معجم رجال الحديث , 16/316; مفسران شيعه , 81; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 287.
امثال القرآن
از ابـوعـلـى مـحمد ( م 381 ق ) فرزند احمد بن جنيد اسكافى معروف به ابن الجنيد و اسكافى از مشاهير علماى شيعه ( دايرة المعارف تشيع , 2/142 ). تـفـسـيـر وى شامل آيات امثال قرآن كريم است و ابن نديم در الفهرست خود مى نويسد ( و كتاب الامـثـال لابـن الـجـنـيد ) و نيز سيد حسن صدر كاظمى در كتاب خويش تاسيس الشيعة لعلوم الاسـلام مـفـسر را از نخستين علماى اسلام ياد كرده است كه در فنون فقه و تفسير تاليف نموده است .
اسكافى داراى تفسير ديگرى به نام تفسير ايضاح خطا من شنع فى امر القرآن على الشيعة مى باشد.
مـنـابـع : الاعـلام , 5/312; اعـيان الشيعة , 1/124, 9/101; الذريعة , 2/347; رجال , نجاشى , 2/306; الـفـهـرسـت , ابـن نديم , 41; الفهرست , شيخ طوسى , 160; رياض العلماء, 5/19; معجم المؤمنين , 8/248; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 235; معجم رجال الحديث , 14/318.


تفسير رمانى
اثـر ابوالحسن على ( بغداد 276 - 384 ق ) فرزند عيسى رمانى وراق اخشيدى از نحويين و اعاظم متكلمان و مفسران شيعه .
ابـن حـجـر در لسان الميزان مفسر را رافضى مى خواند سپس به جامعيت او در علوم عربى اشاره كرده است .
و شرح حال نويسان سنى و شيعه تصريح به تشيع او نموده و مقام علمى وى را ستوده و تبحر او را در فنون ادب و ابواب علم و لغت و منطق بازگو نموده اند و مؤلفات او را بيش از يكصد عنوان ياد كرده اند.
تفسير مورد بحث در يك جلد به زبان عربى است .
نـسـخـه اى از ايـن تـفـسير نزد شيخ طوسى ( م 460 ق ) بوده و از آن بهره گرفته است و نيز در مقدمه اش بر تفسير التبيان آن را ستايش نموده است .
و نـسخه اى نزد سيد ابن طاووس ( م 664 ق ) بوده است كه در كتاب خود سعد السعود از آن نقل مى نمايد.
همچنين طى كتب تفسيرهاى عامه و خاصه از آن نقل گرديده است .
تفسيرهاى ديگرى به وراق اخشيدى نسبت داده اند كه عبارتند از: اعراب القرآن ; تفسير اللغات فى القرآن ; النكت فى مجازالقرآن ; الجامع كه از دو كتاب اخير نسخه هائى وجود دارد و تفسير النكت نيز در دهلى با تحقيق دكتر عبدالعليم چاپ شده است .
منابع : الاعلام , 4/317; انباه الرواة , 2/294; ايضاح المكنون , 2/268; البداية و النهاية , 11/314; بغية الـوعاة , 2/180; تاريخ الادب العربى , كارل بروكلمان , 2/189; تفسير التبيان , 1/3; الذريعة , 4/275; سـيـر اعـلام الـنبلاء, 16/533; شذرات الذهب , 3/109; طبقات المفسرين , سيوطى , 24; طبقات الـمفسرين , داوودى , 1/419; طبقات النحاة , ابن قاضى شهبه , 2/177; العبر, 3/27; الفهرست , ابن نـديـم , 69; لـسـان الميزان , 14/73; كشف الظنون , 1/111; مرآة الجنان , 2/420; ميزان الاعتدال , 3/149; نزهة الالباب , 318; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 193; و فيات الاعيان , 2/461.


تفسير ابوالفرج نهروانى (تفسير الكبير).
از قـاضـى ابـوالـفـرج مـعافى ( 305 - 390ق ) فرزند زكريا بن يحيى نهروانى جامع علوم و فنون اسلامى و از مفسران شيعه .
ابـن نديم دوست و معاصر وى در الفهرست بيش از بيست كتاب از مؤلفات مفسر را نام برده است كه از جمله آنها تفسير القراآت و تفسير تاويل القرآن مى باشند.
ابـن الـعماد حنبلى در شذرات الذهب و شمس الدين محمد داوودى در طبقات المفسرين تفسير القرآن الكبير را شش مجلد از جمله تفسيرهاى مفسر ضبط كرده اند.
تفسير الكبير وى در شش جلد متحد است با تفسير ابوالفرج نهروانى .
وى از جـمـلـه عـلماء اماميه است كه چند تفسير در فنون قرآن تاليف نموده است : تاويل القرآن ; الـقراءآت ; البيان الموجز عن علوم القرآن المعجز كه كتاب اخير در 6 مجلد و گويا در كتابخانه ها موجود است .
مـنابع : نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 319; الكتبخانه , 4/224; الاعلام , 7/260; انباه الرواة , 3/296; بـغـيـة الـوعـاة , 2/293; طـبقات القراء, ابن جزرى , 2/302; طبقات المفسرين , داوودى , 2/323; طـبـقـات الـنحاة , ابن قاضى شبهة , 2/249; الذريعة , 4/256; شذرات الذهب فى اخبار من ذهب , 3/134; العبر 3/249; الفهرست , ابن نديم , 292; معجم الدراسات القرآنية , 93; مفسران شيعه , 84; المنتظم , 7/213; نزهة الالباء, 329; وفيات الاعيان , ابن خلكان , 5/221.


جامع التاويل
اثر شيخ ابوالحسن احمد ( م 390 يا 395 ق ) فرزند فارس بن زكريا قزوينى رازى از ائمه لغت و نحو ادب .
وى آثـار و مـؤلـفـات بسيارى از خود باقى گذاشته است كه سيد محسن امين عاملى سى و پنج عنوان آن را در اعيان الشيعة نام برده است .
منابع شيعى و كتب رجال اماميه تاكيد بر تشيع او دارند.
شـيخ طوسى ( م 460 ق ) كه قريب العصر وى بوده , على رغم اينكه او محدث نيست و شهرت وى در ادب و نحو مى باشد, چون از علماى شيعه بوده , وى را در فهرست خويش ذكر نموده است .
آيـت اللّه خـويـى در مـعـجم رجال الحديث و نيز سيد محسن امين عاملى در اعيان الشيعة دلائل بسيارى را بر تشيع وى اقامه نموده و مى گويند اگر او شيعه نبود هرگز سلاطين آل بويه وى را معلم فرزندان خويش انتخاب نمى كردند.
دكـتـر هادى حسن حمودى در مقدمه خود بر تفسير ابن فارس قزوينى مى نويسد هنگام تحصيل دوره عـالـى در دانـشـگـاه سوربون اولياء دانشگاه به من پيشنهاد كردند كه در آثار و مؤلفات ابن فارس قزوينى تحقيقات وسيعى انجام دهم لذا بر خود واجب دانستم كه اين اثر با ارزش اسلامى را جـمـع و تـدويـن كنم بدين جهت آن را از كتب مختلف استخراج كردم از جمله از كتاب مقاييس الـلـغـة ( تـحـقـيـق عبدالسلام هارون در شش مجلد ) كتاب مجمل اللغة ( تحقيق هادى حسن حـمودى در پنج مجلد ) كتاب الصاحبى ( تحقيق مصطفى الشويمى در يك مجلد ) كتاب متخير الالفاظ ( تحقيق هلال ناجى در يك مجلد ). تفسير جامع التاويل به زبان عربى و به شيوه ادبى و نحو شامل تمام سوره هاى قرآن كريم به ترتيب آنهاست .
پس از مقدمه دكتر حمودى اين تفسير داراى چند باب است .
باب نخست در القول فى اللغة التى نزل بها القرآن باب دوم القول على الحروف المفردة الدالة على المعنى داراى هفت باب سپس به تفسير سوره الفاتحه لغايت سوره الناس پرداخته است .
اين اثر در مجله تراثنا از شماره دوم و سوم سال دوم ( 1407 ق ) منتشر گرديده است .
تـفـسـيـر ديگرى به نام غريب اعراب القرآن به ابوالحسن نسبت داده اند كه در يك جلد و به شيوه ادبى از شواذ و اعراب و غرائب كلمات و آيات متشابه و مشكله قرآن بحث نموده و در كتب رجالى و فهارس از آن نام برده اند كه امروز وجود ندارد.
منابع :اعيان الشيعة , 3/60; الاعلام , 1/193; آداب اللغة العربيه , 2/309; انباه الرواة , 1/92; البداية و الـنـهـاية , 11/358; بغية الوعاة , 1/352; التدوين فى اخبار قزوين , 2/215; الذريعة , 16/46 به بعد; رجـال , ابـن داوود, 37; سـيـر اعلام النبلاء, 17/103; شذرات الذهب , 3/132; طبقات المفسرين , سـيـوطى , 4; طـبقات المفسرين , داوودى , 1/69; الفهرست , شيخ طوسى , 60; معالم العلماء, 21; مـعـجـم الادبـاء, 4/80; مـعجم رجال الحديث , 2/186; نوابغ الرواة فى رابعة المئات , 37; النجوم الزاهرة , 4/212; مرآة الجنان , 2/422; الوافى بالوفيات , 7/278; وفيات الاعيان , 1/118.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید