در مکاتب متفاوت حقوقی، بررسی رابطه‌ی حقوق و اخلاق و دادوستدهای میان آن دو، مطلبی اساسی و پُردامنه است و توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب‌نظران را به خود معطوف داشته است. در علم حقوق، هنگام سؤال از پیوست و ملازمه‌ی حقوق و اخلاق با یکدیگر، سه رویکرد متفاوت مطرح مشاهده می‌شود. برخی، حقوق و اخلاق را دو مقوله‌ی متباین از یکدیگر می‌دانند، برای هر یک قلمرو خاصی قائل‌اند و هیچ رابطه‌ی منطقی بین آن‌ها متصور نیستند.
این دسته از حقوق‌دانان سخت تلاش کرده‌اند که علم حقوق را از سایر علوم، به ویژه علم اخلاق، پالایش کنند. در دو رویکرد دیگر، بر پیوند وثیق بین قواعد حقوقی و اخلاقی تأکید شده است؛ با این تفاوت که در نظر گروهی، حقوق و اخلاق با یکدیگر اتحاد دارد و حقوق، جزئی از اخلاق تلقی می‌شود که هویتی مستقل ندارد. اما در نظر گروه دیگری از این حقوق‌دانان، هر یک از حقوق و اخلاق، دارای هویتی مستقل هستند، ولی با یکدیگر در تعامل‌اند و بر هم اثر می‌گذارند.
این دیدگاه، هر نظام حقوقی را نیازمند یک نظام اخلاقی می‌داند که همگام با آن حرکت می‌کند. حقوق و اخلاق در اسلام، علی‌رغم آنکه دو نظام مستقل هستند، ارتباط عمیقی با هم دارند. به طوری که در دیدگاه اسلام، در بسیاری از موارد، استیفای حق تنها با مراعات شروطی اخلاقی جایز شمرده می‌شود و در حقیقت، بر ملاحظات اخلاقی متوقف است.
در حوزه‌ی حقوق و تکالیف خانوادگی، به دلیل اهمیت و جایگاه خاص خانواده در دیدگاه اسلام، برای استیفا و انجام هر نوع حق و تکلیفی، دستورات اخلاقی وارد شده است. این رویکرد، نقطه‌ی قوت و امتیاز تعریف خانواده در دیدگاه اسلام نسبت به رویکردهای دیگر است. در واقع خانواده در این دیدگاه با هدف محبت‌ورزی و رسیدن به آرامش تشکیل می‌شود و راه تحقق این هدف، به طور قطع، در حکومت، اخلاق‌مداری در گستره‌ی روابط خانوادگی است.
«اخلاق» را می‌توان در رویکردهای متفاوتی تعریف و تحدید نمود. بر این اساس، در آرای گوناگون، میزان شمول «اخلاق‌مداری» در عرصه‌های مختلف حیات بشر، اعم از اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و فردی، متفاوت است. در رویکرد اسلامی، «اخلاق‌مداری» از مفاهیم بنیادین و ضروریِ زندگی انسان به شمار می‌رود و تمامی تعاملات اجتماعی و حالات فردیِ وی را شامل می‌شود.
به طور کلی، می‌توان اذعان داشت یکی از ارکان و اهداف مهم دین، اخلاق است. مقصود از تمام معارف دینی و انجام مناسک و شعائر، ایجاد تحول اخلاقی در انسان است. هنگامی که به آموزه‌های دین مبین اسلام نظر می‌افکنیم، درمی‌یابیم که تأکیدات قرآن کریم، انبیای الهی و ائمه‌ی اطهار (علیه السلام) بر غایات و ثمرات اخلاقی؛ بیانگر ارزش بی‌همتای عنصر اخلاق در میان دیگر عناصر دینی است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تأکید بر اهمیت عنصر اخلاق در تمامی دستورات دین اسلام فرمود: «اِنّی بُعِثْتُ ِلاُتَمِمَ مَکارِمَ الاَخْلاق،(1)همانا من برای کامل کردن کرامت‌های اخلاقی مبعوث شده‌ام
همچنین منظور از «تکالیف زوجین در خانواده» مجموعه‌ای از اوامر و فرامین الهی است که بر عهده‌ی زن و مرد در درون نهاد خانواده و در تعامل با یکدیگر و فرزندان گذاشته شده است. این تکالیف در دیدگاه اسلام با طبیعت و تکوین جسمانی زن و مرد پیوند دارد. این اصل را می‌توان از وجود کارکردهای اجتماعی و خانوادگی متفاوت زن و مرد در آموزه‌های اسلامی دریافت نمود. در واقع «جنسیت»، به عنوان یکی از مهم‌ترین ممیّزات طبیعی انسان‌ها، در زمره‌ی ارکان تعیین‌کننده‌ی حقوق و تکالیف زوجین به شمار می‌رود و اساساً دلیل طبیعی و بنیادین تشکیل نهادی به نام خانواده را می‌توان تمایز جنسی انسان‌ها دانست. این تمایز سبب می‌شود، با تقسیم کاری مبتنی بر جنسیت میان زوجین، اولاً وحدت را در خانواده محقق نمود، ثانیاً از هر یک از اعضای خانواده متناسب با مهارت و طبیعت وی انتظار انجام تکلیف داشت و این گونه تکلیف ملایطاق را از عهده‌ی افراد برداشت و ثالثاً با استفاده‌ی درست و بهینه از قدرت و اندیشه از زن و مرد، اهداف خانواده را جامه‌ی عمل پوشانید.
این حقیقت که «در یک مجموعه‌ی هماهنگ، هیچ‌گاه همه‌ی اعضا نمی‌توانند مسئولیتی همانند و مشابه یکدیگر داشته باشند» مورد تأیید هر انسان اندیشمندی است. بنابراین دین اسلام، بر مبنای همین اصل ساده و در عین حال اساسی و بنیادین، روابط زن و مرد را در خانواده تنظیم نموده است و در کنار آن از هر یک از آن دو، در جهت زیبایی و تداوم روابط زناشویی، خواستار التزام به اصول اخلاقی در حین انجام تکالیف شده است. در تعالیم اسلامی، در تمامی مراحل تشکیل خانواده، از مرحله‌ی انتخاب همسر تا انجام مراسم خواستگاری و پس از آن در طول زندگی مشترک زوجین و حتی اقدام به انحلال خانواده، توصیه‌های اخلاقی متعددی وجود دارد.

از بنیادی‌ترین و مهم‌ترین اصول اخلاقی دین اسلام در خانواده و اجتماع، که در آیه‌ی 19 سوره‌ی مبارکه‌ی نساء بیان شده، اصل «معاشرت به معروف» است. این اصل، که بر رفتار حقوقی و اخلاقی شوهر در خانواده حکومت دارد، یک انقلاب معرفتی پیرامون جایگاه زن در اجتماعِ صدر اسلام به شمار می‌رود.
آیه‌ی مذکور از دو جهت به حمایت جدی از گروه زنان در جامعه و خانواده اقدام نموده است. از یک سو، جنبه‌ی سلبی دارد و برای زدودن دو سنت جاهلی عرب در مورد زن مطرح شده است و از سوی دیگر، با لحنی آمرانه و ایجابی، توصیه‌ی اخلاقی «حسن معاشرت» را بیان کرده و در صدد نهادینه کردن رفتار مناسب و انسانی با زن در خانواده و جامعه است. در این آیه، خداوند به مردان، که دارای حق طلاق هستند، توصیه می‌کند تا حد امکان، معاشرت به معروف و رفتار شایسته را ترک نکنید و نیز در شرایط ناخوشایند، فوراً تصمیم به جدایی یا بدرفتاری نگیرید و تا آنجا که قدرت دارید، مدارا کنید.
همچنین توصیه‌های دیگری مبنی بر اخلاق‌مداری در خانواده در روایات بسیاری از معصومین (علیهم السلام) به صور مختلف به زنان و مردان صورت گرفته است. برای مثال، سفارشات فراوانی مبنی بر اکرام و بزرگداشت همسر، بسیار مهربانی کردن و سازش و الفت با همسر، عذرپذیری و عذرخواهی در هنگام بروز خطاها و چشم‌پوشی در برابر خطاهای همسر، عدم آزار زبانی یکدیگر در خانواده، نهی از نگاه غضب‌آلود به همسر و... به هر یک از زن و مرد مطرح شده است و حتی در مرحله‌ای بالاتر از توصیه به مهربانی کردن و خوش‌خلقی زوجین با یکدیگر، دین اسلام هر یک از زن و مرد را به صبر در برابر بدخلقیِ دیگری دعوت می‌نماید و برای صابرینِ در برابر همسر بداخلاق، اجر و پاداش بسیار زیادی را وعده می‌دهد.
علاوه بر توصیه به این اصول کلی اخلاقی، مصادیقی از اخلاق‌مداری در خانواده به طور خاص در رابطه با انجام برخی تکالیف و مناسبات زوجین مانند نفقه، مهریه، اجرت شیردهی، روابط جنسی و انحلال ازدواج در منابع اسلامی وارد شده است.

در قرآن کریم، ریاست خانواده به مرد واگذار شده است. این واگذاری در آیه‌ی 34 سوره‌ی نساء با تکلیف پرداخت نفقه یا «تأمین نیازهای متعارف خانواده» توسط مرد و توانایی بیشتر او در این حوزه پیوند داده شده است. انجام این تکلیف در روایات اسلامی با التزام به اخلاقیاتی همراه شده است، مانند آنکه نفقه باید با شأن زن و نیازهای وی متناسب باشد؛ به این معنا که زن در منزل شوهر احساس محرومیت و سرخوردگی نداشته باشد و با سرزندگی، نشاط و آرامش خاطر به مدیریت داخلی منزل اقدام کند. همچنین در آیاتی از قرآن کریم، به مردان تصریح می‌شود که با رعایت «اصل معروف» یعنی به شایستگی و نیکویی به تأمین خوراک و پوشاک زنان اقدام کنند (مانند آیه‌ی 233 سوره‌ی مبارکه‌ی بقره). در واقع، رعایت این اصل کنایه از پرداخت نفقه همراه با رعایت خوش‌اخلاقی، خوش‌زبانی، گشاده‌دستی و بدون منت از سوی مرد است.
اما موضوع نفقه به همین جا ختم نمی‌شود؛ اسلام در حوزه‌ی دریافت نفقه توسط زن نیز توصیه به رعایت اخلاق می‌کند. در روایات اسلامی، سپاس‌گزاری از همسر در هنگام وفور نعمت و رضایت‌مندی و سازش با همسر در هنگام تنگ‌دستیِ وی از ارزش‌های مورد تأکید برای زنان در خانواده به شمار می‌روند. امام صادق (علیه السلام) در این باره می‌فرماید: «از بهترین زنان شما کسی است که هنگامی که نعمتی به او می‌رسد شکرگزار باشد و هنگامی که نعمتی از او سلب می‌شود، راضی باشد.» در روایات متعدد دیگری نیز زنان از نهادن مسئولیت‌های خارج از توان بر دوش مرد و نیز شکایت از همسر در غیاب او نهی شده و به این شیوه دعوت به رعایت حسن اخلاق شده‌اند.
بنابراین می‌توان اذعان داشت در حالی که مرد در پرداخت نفقه‌ی همسر خویش دعوت به تلاش هرچه بیشتر و رسیدگی شایسته به امور خانواده شده، زن نیز به صبر و سازش با وی در هنگام تنگ‌دستی و شرایط سخت زندگی زناشویی و التزام به میانه‌روی و قناعت توصیه شده است و این گونه، بر همکاری و وحدت هرچه بیشتر زوجین تأکید شده است.

یکی از مهم‌ترین مصادیق اخلاق در خانواده، که رعایت آن به زنان توصیه شده است و با موقعیت اشتغال و تحصیل زنان در عصر حاضر نیز کاملاً همخوانی دارد، توصیه به زنانی است که در اقتصاد خانواده ایفای نقش می‌نمایند. در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، زن از منت گذاشتن بر همسر در امور مالی نهی شده است. ایشان می‌فرمایند: «اگر زنى همه‌ی زر و سیم زمین را به خانه‌ی شوهر برد و روزى بر او منت نهد... اعمال خیرش نابود شود، مگر آنکه توبه کند و از شوهر عذر بخواهد» و نیز در این باره فرموده‌اند: «زنى که از روى منت گذاشتن به شوهرش بگوید: تو از اموال من می ‏خورى، اگر همه‌ی مالش را در راه خدا صدقه دهد، از او پذیرفته نگردد تا وقتى که شوهرش از او راضى گردد.»
در این فرمایشات، زن به اجتناب از منت گذاشتن بر همسر، که نوعی آزار زبانی به شمار می‌رود، ملزم شده است. زن در رابطه با تأمین اقتصادی خانواده و حتی کمک به شوهر در این باره وظیفه‌ای بر دوش ندارد؛ اما اگر زنی به دلیل شرایط زندگی مشترکش یا با تمایل خود به این عرصه وارد شد، بنا بر توصیه‌ی اسلام، می‌بایست از تخریب شخصیت مرد و شکست عزت نفس وی به طور جدی اجتناب کند. در حقیقت، ارزشمندی کمک مالی زن به خانواده صرفاً در گرو رعایت چنین ملاحظات اخلاقی است.
علاوه بر پرداخت نفقه، که از مهم‌ترین تکالیف مرد در خانواده به شمار می‌رود، وظیفه‌ی پرداخت‌های مالی دیگری چون مهریه، اجرت شیردهی و اجرت‌المثل کارهای منزل نیز بر عهده‌ی مرد قرار داده شده است. در واقع، مهم‌ترین تکالیف مرد در خانواده از دیدگاه اسلام را می‌توان حمایت‌های مالی وی از زوجه دانست. تجویز چنین تکالیفی ارتباط مستقیمی با تکالیف زن دارد؛ بدین معنا که در رویکرد اسلامی به خانواده، حمایت‌های مالی از زن در راستای تکالیفی است که طبیعت وی بر دوش او قرار داده است. تکالیفی چون بارداری، زایش، شیردهی، تربیت نسل و ایجاد سکون و آرامش در فضای خانواده که امکان فعالیت‌های اقتصادی را برای زن به طور مؤثری کاهش می‌دهند. تکالیف زن در خانواده عمدتاً در دو مفهوم «همسری» و «مادری»، که مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و وظایف را شامل می‌شوند، ظهور و بروز می‌یابند و به واقع، بقا و سلامت خانواده را در گرو خویش دارند.
پرداخت پسندیده‌ی مهریه توسط زوج نیز مورد تأکید کلام وحی است. این ملازمات اخلاقی را می‌توان با تأمل در مفهوم واژگان قرآنیِ معادل مهریه، که «نِحله» و «صَدُقات» هستند، دریافت نمود. آیه‌ی 4 سوره‌ی مبارکه‌ی نساء می‌فرماید: «وَ آتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَه‌ی و مهریه‌ی زنان را به عنوان هدیه‌ای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید.» این دو واژه معانی «پرداخت داوطلبانه»، «بخشش بلاعوض و با طیب خاطر» و «صداقت در پرداخت» را در بر دارند که همگی، بر خلاف آنچه هم‌اکنون در جوامع اسلام به ویژه جامعه‌ی ایرانی جریان دارد، مبیّن نوعی دعوت به اخلاق‌مداری در پرداخت مهریه هستند. دعوت مردان به پرداخت مهریه با رضایت خاطر البته منوط به نگرش و خواسته‌های دختران در این باره است. هنگامی که مردی در قبول میزان سنگین و غیر متعارف مهریه تحت فشار قرار گیرد، انتظار رعایت اخلاق در پرداخت آن امری نامعقول است. در دیدگاه اسلام، که اصل مهریه را قرار داده است، این بحث روان‌شناختی کاملاً لحاظ شده است؛ چرا که به زنان دعوت می‌کند برای ارزشمندی و عزت نفس بیشتر، میزان کافی و معقولی برای مهریه پیشنهاد دهند و حتی در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که «هر زنى که مهریه‌اش را به شوهرش ببخشد، به هر مثقالى از طلا که بخشیده ثواب آزاد کردن یک بنده است در راه خدا» و ایشان همچنین، این گروه از زنان را در زمره‌ی کسانی دانسته‌اند که عذاب قبر از آنان برداشته می‌شود. البته در نظر گرفتن اقتضائات زمانی و مکانی در برداشت از احکام از ویژگی‌های فقه پویای شیعه است و باید مفاسد و مصالح هر توصیه را در نظر گرفت.
اگر مفاسد بخشش مهریه از نظر تأثیری که بر زندگی و آینده‌ی خانم دارد بیش از منافع آن باشد، توصیه به بخشش نمی‌شود. در حقیقت، این روایات و امثال آن در راستای خروج تأسیس حقوقی مهریه، که به عنوان حمایتی جدی از زن قرار داده شده است، از حالتی معامله‌گرانه و غیراخلاقی است. همچنین، آیه‌ی 6 سوره‌ی مبارکه‌ی طلاق به بحث شیردهی طفل و دعوت به رعایت اصل مشورت و تأکید بر اخلاق‌مداری اشاره دارد و این گونه اقدام به تسهیل روابط زوجین در این باره نموده است.
دعوت به رعایت الزامات اخلاقی در دیدگاه اسلام منحصر به روابط مالی زوجین در خانواده نیست، بلکه تمامی روابط اساسی در خانواده را مورد نظر دارد. یکی از کارکردهای خانواده ارضای مشروع نیاز جنسی زوجین است و در تمتع جنسی، که حق مشترک زن و شوهر است، هر دو در برابر دیگری مسئولیت دارند.
در دیدگاه اسلام، به دلیل آنکه رابطه‌ی جنسی زن و شوهر بر میزان استحکام نهاد خانواده و گسترش عفت جنسی در جامعه تأثیری انکارناپذیر دارد، علاوه بر تأکید بر حق جنسی زوجین، آموزه‌هایی با محوریت اصول اخلاقی وارد شده است تا تمامی ظرفیت‌های این موضوع چه از حیث مادی و جسمی و چه از حیث روحی و عاطفی بارور گردد؛ چرا که تنها با رعایت این اصول است که رابطه‌ی جنسی زوجین می‌تواند نقش بی‌بدیل خویش در استحکام بنیاد خانواده را به تمام معنا تحقق بخشد. چنین رابطه‌ای تأثیرات شگرفی در طهارت جسم و روح افراد جامعه خواهد داشت و می‌تواند در کنار التزام به ارزش‌هایی همچون حفظ حجاب و حدود شرعی روابط زن و مرد در اجتماع، به سلامت جنسی و اخلاقی جامعه بینجامد.
توجه دین مبین اسلام به مسئله‌ی روابط جنسی زوجین تا بدانجاست که در امر ازدواج، که ابهام و نقص در امور مالی همچون عدم تعیین مهریه یا ناتوانی مالی مرد در اداره‌ی امور زندگی از موجبات فسخ نکاح قلمداد نمی‌شود، ناتوانی هر یک از زوجین در برقراری رابطه‌ی جنسی، در برخی موارد می‌تواند حق فسخ نکاح را برای طرف مقابل به دنبال داشته باشد. بر این اساس، قانون‌گذار کشور ما با تبعیت از احکام شرعی، در ضمن مواد 1122 تا 1132 قانون مدنی، ابعاد حقوقی این موضوع را به تفصیل بیان نموده است.
مصادیق اخلاق‌مداری در رابطه‌ی جنسی زوجین، با توجه به نیازهای متفاوت زن و مرد در این حوزه، در روایات اسلامی بیان گردیده است و نیز در این بیانات، به وضوح بر تأثیر کیفیت این رابطه بر حفظ عفت و دوری از فساد جنسی تأکید شده است.
نقطه‌ی اوج تعالیم اسلام در موضوع حکومت اخلاق‌مداری بر روابط خانوادگی را می‌توان در توصیه‌های مکرر قرآن کریم در بحث انحلال خانواده دانست، جایی که زن و شوهر اغلب به حد انزجار و نفرت از یکدیگر رسیده‌اند و مسیر جدایی از یکدیگر را دنبال می‌کنند نیز به توصیه‌ی دین اسلام باید احترام به شخصیت و اعاده‌ی حقوق حقه‌ی یکدیگر را مورد نظر قرار دهند و با رعایت اصل معروف جدا شوند. قرآن کریم، در بحث طلاق؛ دو توصیه‌ی بنیادین ارائه داده است (آیات 229 و 231 سوره‌ی مبارکه‌ی بقره)؛ می‌فرماید یا «زندگی با شایستگی و همراه با ادای حقوق» یا «طلاق با احسان و نیکی». پس بحثی با عنوان «سوختن و ساختن» مورد تأیید دین اخلاق‌محور اسلام نیست. هرچند همان گونه که گفته شد، برای هر یک از زن و مردی که صبر بر مصائب را (به اختیار و آگاهی) پیشه‌ی خود سازند، اجر و پاداش بسیار زیادی وعده داده شده است. علاوه بر آن، در دیدگاه اسلام، شخصیت انسان‌ها دارای حرمت ذاتی است و این احترام نباید حتی در زمان بروز اختلافات و جدایی نیز شکسته شود.
نتیجه آنکه دین اسلام در راستای هدف والایی که برای تشکیل خانواده نهاده است، هر یک از زوجین را به فراخور تکالیفی که در قبال یکدیگر بر عهده دارند، دعوت به رعایت ادب، اخلاق و مهرورزی نموده است و این توصیه‌ها از آیات قرآن کریم و روایات ائمه‌ی اطهار قابل دریافت است.
منبع: خبرگزاری فارس

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید