1267817114b

«بخوان به نام پروردگارت كه آفريد * آدمي را از خون بسته خلق كرد * بخوان كه پروردگار تو همان خداي بزرگوارتر و كريم‌تر است * هم او كه با قلم آموخت * به انسان آنچه را كه نمي‌دانست آموزش داد .»1
نخستين ساعت رسالت پيامبر رحمت ، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و آغاز نزول وحي الهي بر حضرتش ، مزيّن به اين كلمات شريف بود كه تا ابد براي مسلمين عالم جاي مباهات و افتخار دارد .
بنگريد : اولين فرمان پروردگار ، خواندن است ؛ خواندن به نام نامي او ، هم او كه انسان را آفريد ، پروردگار كريمي كه با قلم آموزش داد و به آدمي آنچه را كه نمي‌دانست ، آموخت .
بدون ترديد ، هيچ مكتبي به اندازه‌ي اسلام و هيچ كتابي به اندازه‌ي قرآن ، براي دانستن و انديشيدن ، ارزش و اعتبار قائل نيست . در اين كتاب آسماني يكصد و پنج بار واژه‌ي علم و بيش از هفتصد بار مشتقات آن به كار رفته و جاي جاي آن با اصرار شگفت‌آوري مردم را به انديشه ، تفكر ، تعقل و شناخت دعوت فرموده است . با بانگ رسا خطاب مي‌كند كه :
« قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ »2
بگو آيا آنان كه مي‌دانند با كساني كه نمي‌دانند برابرند ؟! تنها خردمندان يادآور مي‌شوند و پند مي‌گيرند .
تعاليم قرآن ، آنچنان بر اساسي بودن علم و معرفت تأكيد دارد كه انسان جاهل را كور 3 مي‌نامد و ارزش هر كس را به ميزان اعتباري مي‌داند كه در بازار علم و معرفت دارد . يكي از مهم‌ترين اهداف بعثت پيامبر اكرم را همين علم‌آموزي و رهايي بشر از بند جهل و گمراهي مي‌داند و مي‌فرمايد : خدا بر مؤمنان منّت نهاد كه فرستاده‌اي از خود ايشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكيزه‌شان سازد و كتاب و حكمت را به ايشان بياموزد هر چند پيش از آن در گمراهي آشكار بودند .4
زماني كه ملل ديگر در جهل و ناداني غوطه‌ور بودند و از هر قوم تنها معدودي از اشراف به برخي از علوم زمانشان دسترسي داشتند ، و زماني كه بزرگان ساير اديان بر خلاف آموزه‌هاي انبيا ، مردم را به بي‌اعتنايي به عقل و انديشه دعوت كرده و از آنها اطاعت محض از رجال ديني و دوري از بحث در مسائل دين و دانش را طلب مي‌كردند ؛ قرآن كريم به آواز بلند ، همگان را به تفكر و تعقل خواند و دوري از انديشه و فهم و دانش را سخت كوبيد . عباراتي چون « افلا ينظرون ، افلا تتفكرون و افلا تعقلون » مكرّر در اين كتاب شريف به چشم مي‌خورد .
قرآن كريم ، نخست به انسان ياد‌آور مي‌شود كه ابزار مشاهده و تجربه و تفكر در او قرار داده شده 5 و سپس او را به شناختن جهان و حقايق آن فرا مي‌خواند و به انديشيدن در آنچه كه پيرامون خويش مي‌بيند . نزديكترين چيزها به انسان خود اوست « وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ »6 پس از آن نزديكترين و در دسترس‌ترين چيزها طبيعت است « قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ »7
« به واقع در آسمانها و زمين نشانه‌هايي براي مؤمنان است و در آفرينش شما و در جنبندگاني كه در روي زمين پراكنده‌اند براي گروهي كه يقين كنند ، نشانه‌هاست و در پياپي آمدن شب و روز و در رزقي كه خدا از آسمان فرو فرستاد و زمين را پس از مرگ آن زنده كرد و در وزش بادها از هر سو ، براي قومي كه خرد خود را به كار اندازند ، نشانه‌هاست .»8
« اين است روش قرآن براي كسب دانش و جستجوي شناخت و پروردن خرد . قرآن خردها را به ژرفنگري در آفريده‌هاي زميني و آسماني ، گياهي و كاني ، جانوري و انساني فرا مي‌خواند . سپس سخن درباره‌ي حقايق انساني را به احوال رواني و تني و فردي و اجتماعي گسترش مي‌دهد . آنگاه از همگان مي‌خواهد كه در همه‌ي اين حقايق عيني خارجي و واقعيتهاي ملموس و نمودهاي خاموش گويا نظر كنند .
قرآن با همين روش استوار زنده ، خردها را برمي‌انگيزد و ذهنها را تيز مي‌كند و سينه‌ها را مي‌گشايد و در اين روش ، هيچ اتّكا و اعتمادي به استدلال ذهني خالي از تجربه‌ي عيني - بدان گونه كه نزد بسياري از فيلسوفان ديده مي‌شود و بسياري از فلاسفه‌ي اسلام نيز به دنبال آنان در همين راه گام برداشته‌اند - مشاهده نمي‌شود .»9
گروهي از خاورشناسان كوشيده‌اند دانشي را كه اسلام ، پيروانش را به كسب آن تشويق كرده ، به دانش ديني محدود كنند ؛ اما برخي از آيات قرآن ، بر ردّ اين نظر ، صراحت دارند . به عنوان نمونه آيات 27 و 28 سوره‌ي فاطر به دانش زمين‌ شناسي ، جانور شناسي ، گياه‌شناسي و انسان شناسي اشاره مي‌كند و آيه‌ي 22 سوره‌ي روم بر زبان شناسي و انسان شناسي تأكيد دارد .
اگر پيامبر اكرم مي‌فرمايند : اطلبوا العلم و لو بالصّين در ارتباط با دانش هستي فرمودند ، چرا كه مسلمان از چين دانش ديني فرا نمي‌گيرد .
از اين روست كه آموختن علومي چون صنعت ، كشاورزي ، بازرگاني ، پزشكي ، مهندسي و ... از واجبات كفايي است و همواره بايد گروهي از مسلمين آنها را فرا گيرند تا نيازهاي جامعه را برآورده سازند .
برخي از حقايق علمي كه قرآن كريم قرنها پيش به آن اشاره فرموده است ، امروز كاملاً براي بشر قابل درك است . يك‌جا به فنا و زوال جهان اشاره مي‌كند و با صريحترين عبارات به بيان نقص و فرتوتي اجرام از جمله خورشيد مي‌پردازد و جاي ديگر ، توسعه‌ي دائمي كهكشانها را يادآور مي‌شود . در مقامي زوجيت اشياء را مطرح مي‌كند و جايي از ستارگان شناور در جوّ بي‌انتها سخن مي‌گويد . گاه از بادهاي بارور كننده و اهميت حياتي باران سخن رانده و گاه از صورتگري انسان و اندام او در رحم مادر و اين‌ها همه فقط مربوط به علوم تجربي است كه بخش بسيار بسيار كوچكي از اقيانوس معارف قرآن را تشكيل مي‌دهد .
اگر با وسعت و عمق علوم و حقايق قرآني آشنا شويم ، ناخودآگاه سر تعظيم در برابر آن فرود خواهيم آورد به ويژه زماني كه تفسير و تبيين آن را در بيان اوصياء الهي و كارشناسان حقيقي آن كه « اهل الذكر » مي‌باشند ، بنگريم .
بيجا نيست كه قرآن كريم خويش را چنين معرفي مي‌كند كه : « وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ »10 و يا مي‌فرمايد : « وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ »11 و در جاي ديگر : « بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ »12
معلم راستين قرآن حضرت جعفربن محمد الصادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايند : ما ترك شيئاً يحتاج اليه الناس الّا بيّنه هر آنچه كه بشر به آن نيازمند بوده ، قرآن كريم بيان فرموده است .13
از نظر عقلي نيز ، لازمه‌ي خاتميت پيامبر ، جامعيت و استغناء قرآن كريم است . معارف قرآن تا پيش از نزول آن بر قلب مبارك پيامبر ، هيچ كجا مطرح نبوده است و اساساً يك بعد از اعجاز قرآن به همين معناست كه بشر از ارائه‌ي مثل علوم قرآن عاجز است .
آري قرآن كتاب علم است در مقابل جهل بشر و نور است در مقابل ظلمت توهّمات انسان و برهان است در مقابل گفتارهاي غير حقيقي بشر و اين حقيقتي است كه خود نيز اذعان دارد : من مخرج از ظلمات به نورم ، من روشن‌ كننده‌ي هر چيزم ، من مايه‌ي هدايت و حيات علمي بشرم .

پی نوشت ها
1- علق/ 5-1

2- زمر/9
3- رعد/19

4 - آل عمران/164
5- نحل/78

6- ذاريات/21
7- يونس/101

8 - جاثيه /4-3
9- به نقل از الحياة جلد 1 ص 110

10- انعام/52
11- اعراف /52

12- عنكبوت / 49
13- اصول كافي/ج2ص128

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید