در روزگار ما اسلام همچون يعقوب با بيصبري و فرياد، يوسف گمگشتهاش را ميطلبد و ليك ما فرزندان ناقابل اوئيم كه بايد در طوفانهاي كوبندهي روزگار احساس خطر جدي كنيم و بيدرنگ يوسفي را كه در اثر كمي لياقت ما و كارهاي ناشايست و كردارهاي زنندهمان از ما دور شده بجوئيم و دست تضرع به درگاه دوست بلند كنيم كه اللهم عجل لوليك الفرج آيا هنوز زمان آن نرسيده است كه از خواب گران برخيزيم و جاي خالي صاحب و اماممان را حس كنيم و به جستجويش بپردازيم؟؟
مگر نه اينكه زمانهي ما، زمان گريه زمين و آسمان است. دورهاي كه اهل درد، از گم شدن امام زمانشان، غمگين و افسرده خاطرند و لحظهاي غم امام غائب از دلهايشان بيرون نميرود. پس براي يافتن آن عزيز در سفر و آن يار غائب از نظر بايد كه همتي كنيم و با نهايت اضطرار از خداي بزرگ ظهورش را مسئلت كنيم.
مگر نه اين است كه كسي كه در انتظار ظهور حضرت وليعصر عجلاللهتعالي فرجه به سر ميبرد، بالاترين آرزويش در زندگي فرج و گشايش آن امام منتظر است و بيشترين چيزي كه او را ناراحت ميكند، سختيها و ناراحتيهايي است كه در زمان غيبت به امام زمانش ميرسد. بنابراين وظيفه خود ميداند كه براي رفع غم و غصهها و محنتها و بلاياي ان حضرت تلاش نمايد و براي اين منظور، هر كاري كه از دستش برميآيد نسبت به انجام آن كوتاهي نميكند.
با توجه به اين زمينه، بايد دانست كه بهترين و مهمترين گشايش براي امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) يقيناً اذن ظهور ايشان از جانب خداي تعالي است و مؤثرترين وسيله براي تحقق اين هدف، دعا در تعجيل فرج امام ميباشد و اين سنت حسنهاي است كه امامان پيشين ما نيز به آن عمل ميكرده و بر آن اصرار داشتند از جمله امام صادق عليهالسلام در صبح روز بيستويكم ماه مبارك رمضان، در حال سجده ميفرمايد: پروردگار از تو ميخواهم كه بر محمد صلياللهعليهوآله و اهلبيت او درود بفرستي و اجازه فرمايي فرج كسي را كه فرج همهي اولياء و برگزيدگان تو به فرج اوست و به وسيلهي او ستمكاران را نابود و هلاك ميكني اي پروردگار جهانيان در اين امر تعجيل بفرما. راوي حديث ميگويد: پرسيدم آيا شما آنكس نيستيد؟ فرمودند: خير، او قائم آلمحمد است.
نكات قابل توجهي از اين روايت و ساير احاديث رسيده در زمينه دعا براي فرج امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) استفاده ميشود. يكي از آنها ظهور حضرت از امور بدائيه است و قابل تعجيل و تأخير ميباشد. پس زمان غيرقابل تغييري براي آن تعيين نشده است و چنانچه خداي تعالي اراده فرمايد ممكن است آن را به جلو يا عقب بيندازد و از برخي روايات استفاده ميشود كه دعاي مؤمنين اگر با شرايط و آدابش انجام شود تأثير بسزايي در تعجيل فرج خواهد داشت و اين نكته وظيفه ما را در دعا براي تعجيل در فرج حضرت روشن ميسازد.
از طرفي دعا براي فرج حضرت وليعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در حقيقت دعا براي فرج همهي برگزيدگان الهي است. از رسول گرامي اسلام گرفته تا ساير پيامبران و اوصياي آنان و فرشتگان الهي كه همگي چشم به راه رسيدن وقت ظهور حضرتش ميباشند. پس ما در دعاي خود براي تعجيل فرج نبايد راحتي و گشايش خود را مدنظر داشته باشيم و در واقع براي خود دعا كنيم. بلكه قصد ما بايد خواستن فرج خود امام باشد كه البته با فرج او، براي همهي مؤمنان نيز گشايش حاصل خواهد شد و نيز حق و عدالت بر صفحه گيتي نقش خواهد بست و بساط هر چه ظلم و بيدادگري است برچيده خواهد شد.
وقتي خداوند تبارك و تعالي انوار اهلبيت عليهمالسلام را به حضرت آدم نشان داد. آخرين نور از ان انوار پاك كه در ميان انها مانند ستاره صبح ميدرخشيد نور وجود مقدس حضرت بقيهالله عليهالسلام بود آنگاه خداوند فرمود: توسط اين بنده سعادتمند غلها و زنجيرها را از پاي بندگانم باز ميكنم و بارهاي سنگين بدبختي را از دوش ايشان برميدارم و زمين را از مهر و محبت و لطف و عدالت پر ميكنم؛ همانگونه كه پيش از آن از سنگدلي و شقاوت و ستم پر شده باشد.
در بعضي روايات به اين مطلب تصريح شده كه دعاي مومنين در مورد فرج، موجب تعجيل آن ميشود و ترك دعا براي فرج، موجب تأخير آن ميشود از ان جمله روايتي است كه از امام صادق عليهالسلام نقل شده و مربوط به نجات قوم بنياسرائيل از دست فرعون است كه بنا به فرمايش حضرت قرار بود چهارصدسال گرفتار عذاب دشمن شوند ولي هنوز صد و هفتاد سال از آن مدت باقي مانده بود كه حقتعالي به حضرت موسي و هارون عليهالسلام وحي فرستاد كه ايشان را از چنگال فرعون نجات دهند به دليل آنكه در درگاه خدا بسيار گريه و ناله نمودند. آنگاه حضرت صادق عليهالسلام فرمودند: اگر شما هم اينگونه تضرع و زاري ميكرديد، حقتعالي فرج ما را مقدر ميفرمود و چون چنين نكنيد، اين امر به نهايت خود خواهد رسيد.
خود امام عصر نيز در توقيع مباركشان چنين ميفرمايندكه:
واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم براي تعجيل فرج بسيار دعا كنيد. همانا اين دعا موجب فرج شماست.
و اين جامعترين و كاملترين كلام در امر دعا جهت تعجيل فرج ميباشد كه طي آن حضرت امر فرمودهاند به دعا براي فرج و اطاعت امر ايشان بر همه واجب و لازم است و از طرفي تأكيد بر بسيار دعا كردن براي اين امر كه از آن لزوم دعا استفاده ميشود در همهي اوقات شبانهروز و در هر مجلسي و هر حالي خصوصاً بعد از نمازها و در مواقع و مواضع استجابت دعا. پس دعا براي آمدن حضرت مانند نماز ميت نيست كه واجب كفائي باشد و با انجام دادن عدهاي، ديگران از انجامش معاف شوند بلكه مانند نمازهاي پنجگانه بر هر فرد بالغ واجب ميباشد.
ديگر نكته آنكه حضرت در پايان كلام نورانيشان فرمودهاند همين دعا موجب فرج شماست.
پس ميتوان نتيجه گرفت كه اين دعا، براي فرد دعاكننده در همهي امور دنيوي و اخروي، وسيله و سبب گشايش ميشود.