147

زندگي بدون امام، زندگي منهاي تقرب به خداوند است. مي دانيم كه راه رسيدن به مقام قرب الهي را خود خداوند به ما نشان داده است، چنين نيست كه هر كس از هر راهي كه خواست به خداوند نزديك شود. تقرب به پروردگار براي انسانها ميسر نمي شود مگر با تسليم در برابر برگزيدگانش كه خداوند انسانها را ملزم به آن ساخته است و كوتاهي در اين زمينه گناهي است بس بزرگ و غيرقابل اغماض.

اهميت اين موضوع آنقدر زياد است كه اگر كسي نسبت به مقام خدادادي آن ها يعني جانشيني و خليفة اللهي ایشان ترديد هم داشته باشد، از جانب پروردگار مورد هيچ عنايت و توجهي قرار نمي گيرد.

در روايت آمده است كه:

در بني اسرائيل خانواده اي بودند كه هر كدام از آن ها اگر چهل شب به درگاه خدا دعا مي كرد و حاجتي را طلب مي نمود، هرگز دست خالي برنمي گشت. تا آن كه يكي از ايشان براي خواسته ي خود،‌چهل شب تهجد كرد و آن گاه دعا نمود ولي حاجتش روا نشد. خدمت حضرت عيسي (عليه السلام) رسيد و از حال خود نزد ايشان گلايه كرد و از او درخواست دعا نمود. حضرت عيسي (عليه السلام) هم كسب طهارت كرد و به نماز ايستاد، آن گاه به درگاه خداوند دعا كرد. خدا در پاسخ پيامبرش چنين فرمود: اي عيسي،‌ بنده ي من از غير آن دري كه بايد نزد من بيايد، آمده است. او در حالي مرا خوانده است كه در قبلش نسبت به تو شك دارد. بنابراين اگر آن قدر مرا بخواند كه گردنش قطع شود و انگشتانش بيفتد، من جواب او را نخواهم داد.

عيسي (عليه السلام ) رو به آن شخص كرد و فرمود: پروردگارت را مي خواني در حالي كه درباره ي پيامبر او شك داري؟

گفت: اي روح خدا و اي كلمه ي خدا، قسم به خدا همان طور بود كه گفتي. خدا را بخوان تا شك مرا از بين ببرد. عيسي (عليه السلام) برايش دعا كرد و خدا او را بخشيد و از او پذيرفت و او هم در رتبه ي ساير افراد خانواده اش قرار گرفت.1

ملاحظه نموديد كه با توجه به اين كه دعا و درخواست از درگاه الهي وسيله اي است كه انسان را به خداوند نزديك مي كند، اما در اين روايت چون دعا از سوي كسي است كه در دلش ترديد و دودلي در پذيرش شأن برگزيده ي خدا وجود دارد، نه فقط موجب تقرب و نزديكي نشده بلكه اين كوتاهي كردن در تسليم نسبت به مقام حجت خدا باعث رانده شدن آن شخص از درگاه الهي مي شود و شك وقتي در آن شخص از بين مي رود كه از حجت زمان خود تقاضا مي كند كه از خداوند برايش طلب برطرف شدن ترديد را بنمايد.

آري، پذيرش مقام امامان معصوم ( عليه السلام) و تسليم در مقابل اين خواست پروردگار اولين اصل بندگي محسوب مي‌شود. به طبع، موجبات تقرب انسان به خداوند را نيز فراهم مي آورد و اگر زندگي بدون امام را،‌زندگي منهاي تقرب به خدا بدانيم، بي جا سخن نگفته ايم.

1- اصول كافي، كتاب الايمان و الكفر،‌باب الشك ، ح9.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید