emam zaman165

چه بايد كرد تا قلب مبارك آن عزيز منتظر و آن يار غايب از نظر ، از ما نرنجد ؟ چه بايد كرد تا آن وجود نازنيني كه زمين و زمينيان ، هستي خويش را وامدار اويند از ما خشنود باشد ؟ چه بايد كرد تا آن قلب پربركتي كه در سينه‌ي عالم امكان مي‌تپد به درد نيايد ؟!
مگر نه اين كه رضايت او خشنودي حق‌تعالي را در پي دارد ؟ و مگر نه اين كه وجود مقدسش قلب عالم است و مركز عطوفت و احساس ؟ و مگر نه اين كه آن عزيز ، فقط از انجام وظيفه شاد مي‌شود و از اداي تكليف ، خرسند ؟
پس بدون ترديد ، براي آنكه قلب مباركش از ما نرنجد و به درد نيايد ، راهي جز شناخت وظيفه و انجام آن نيست .
بي تفاوتي ، بي اعتنايي و سر در لاك خود فرو بردن او را به همان اندازه ناخشنود مي‌دارد كه بي‌همتّي و شانه از زير بار تكليف خالي كردن .
پس آنانكه او را مي‌شناسند و امام دورانش مي‌دانند و صاحب زمان ، بايد كه خويش را از غرقاب روزمرگيها بدر آورند و گاه نيم نگاهي به اطراف خويش بيندازند شايد با ديدن تيرگي‌ها و تعدّي‌ها ، تباهي‌ها و نوميد‌ي‌ها و سردرگمي‌ها و بي‌خبري‌ها به اين باور برسند كه در اين ميانه تكليفي سنگين دارند و مسئوليتي بزرگ. شايد باور كنند كه هنگامه‌ي كارزار است نه وقت خواب زمان ياري دين خداست نه فرصت جمع‌آوري زخارف دنيا .
سالهاست دشمن برج و باروي اعتقاداتمان را مورد حمله قرار داده و هر دم هزاران تير زهرآلود به سويمان پرتاب مي‌كند !!! راستي چرا ما به فكر دفاع از حصار و قلعه‌ي باورهايمان نيستيم ؟!! چرا حتي به اندازه‌اي كه از خانه‌ها و اموالمان مراقبت مي‌كنيم ، از حريم اعتقادات مذهبي‌مان پاسداري نمي‌كنيم ؟؟! چرا براي ريشه‌دار شدن باورهايمان گامي بر نمي‌داريم ؟! شما را به خدا بياييد كاري بكنيم . بياييد برج و باروي اعتقادات ديني‌مان را استحكام ببخشيم ،در مقابل تيرهاي مسموم شبهات ، سپري بسازيم و به هيچ قيمتي در مقابل دشمن عقب ننشينيم كه اين حصار ارزشمند تنيجه‌ي تلاش‌هاي طاقت فرسا و از جان گذشتگيهاي چهارده معصوم والا مقام است و هزاران هزاران نفر از فرهيختگان و بزرگان ، هستي خويش را در راه ترفيع آن نثار كرده‌اند.
هر چند ما بر اين باوريم كه تشيّع نگاهباني والا مقام و محافظي عزيز چون امام عصر (عجل الله فرجه الشريف) دارد كه از آن پاسداري كرده و از ويراني كل اين بنا پيشگيري مي‌كند ، ليكن ما نيز به نوبه‌ي خود در اين ميان سهمي داريم و تكليفي بس سنگين و بايد كه قدمي برداريم در راه ياري او و بهوش باشيم كه گاه امتحان است ، مبادا وقت بگذرد و رو سياه از صحنه‌ي امتحان به در آييم .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید