ali17

چرا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی (علیه السلام) ندادند، ایشان که خبر از عهد شکنی های بعد از خود داشتند،چرا ولایت حضرت علی را بیشتر تثبیت نکردند؟

اولا دوران پیامبر گرامی اسلام دوران عجیبی بود و منافقان بسیار. لذا باید بدانیم اولا اعلان رسمی کم تر از نوشته نیست. آن هم اعلانی که در آن(غدیر) بیش از 120000 نفر حضور داشته و آن را مکتوب کنند.
ثانیا در صورت مکتوب شدن، از بین بردن آن برای مخالفین کاری نداشت. همانطور که، در ماجرای فدک نیز ابوبکر سند رسمی ای که حضرت زهرا(سلام الله علیها) از پیامبر داشتند را پاره کرد و فدک را غصب کرد.
ثالثا به دستور خلفا حدود یک قرن منع روایت حدیث بود و تمامی احادیث مکتوب سوزانده شد.
رابعا اگر دست نوشته ای هم بود آن را انکار کرده یا از بین می بردند چنان چه، در هنگامی که قرآن ها برای تهیه ی بهترین نسخه جمع آوری شدند، قرآنی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) به امر پیامبر جمع آوری کرده بودند را نپذیرفتند.
از یک طرف کتاب های تاریخی(سنی و شیعه) امامت حضرت علی(علیه السلام) را تأیید کرده اند و این خود سندی محکم است و از طرف دیگر می دانیم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در آخرین لحظات زندگی، هنگامی که در بستر بیماری بودند فرمودند:
«قلم و کاغذ بیاورید، چیزی بنویسم تا بعد از من اختلاف نکنید.»
اما عمر گفت: «او تب دارد و هزیان می گوید.» و مانع آوردن کاغذ شد.
همین واقعه خود دلیل محکمی بر کار شکنی های این گونه افراد بوده و گویای واقعیت های پشت پرده ای است. وانگهی ماجرای غدیر آن قدر واضح بود که نیاز به اثبات آن نیست و در آن زمان گروهی نه به خاطر تردید در این امر، بلکه به خاطر کینه و حسادتی که نسبت به حضرت علی علیه السلام داشتند و عده ای به علت ترس از حکومت وقت وگروهی از روی نفاق و به طمع دنیا از زیر بار آن مسئولیت الهی شانه خالی کردند.
با این حال برای این که نشان داده شود که ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از طرف خداوند است، لوحی آسمانی از جانب خداوند برای پیامبر آمد که در آن، ولایت امیرالمؤمنین و یازده امام دیگر پس از ایشان به صراحت بیان شده بود. «جابر» این لوح را در زمانی که به دست حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیده بود، مشاهده کرد و از روی آن نسخه برداری کرد که متن آن هم اکنون موجود می باشد. خود لوح نیز در دست حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) می باشد. این حدیث، به نام حدیث لوح مشهور بوده و در کتاب اصول کافی موجود می باشد.
ملاحظه می کنید که تثبیت امر جانشینی تا آن اندازه روشن بوده که هر انسان منصفی را قانع می کند، وانگهی عهد بستن و سپس شکستن آن در حوزه ی اعمال اختیاری است. تثبیت کردن به هر اندازه ای هم که باشد، نباید از آدمی سلب اختیار کند، در این حوزه است که امتحانات الهی لغو و بیهوده نمی گردد و مؤمن و کافر از هم جدا می شوند و ثواب و عقاب معنا می یابد .
همچنین باید بدانیم وظیفه ی پیامبر تنها ابلاغ است آن هم ابلاغ مبین. یعنی ابلاغی آشکار و روشنگرانه که جای هیچ گونه شکّ و شبهه و عذری نماند و حجّت بر همگان تمام گردد. و طبق شواهد مسلّم تاریخی رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)این وظیفه خطیر را به نحو اتمّ و اکمل انجام داده اند و اگر انجام نمی دادند رسالتشان به انجام نمی رسید.
حتّی از همان روز نخست دعوت علنی (= یوم الانذار) ولایت و وصایت امیرمؤمنان(علیه السلام) را اعلان کردند و تداوم نبوت را با آن امر تثبیت نمودند. ازآن روز به بعد هر فرصت مناسبی هم می یافتند بدان امر توصیه می کردند و تذکّرمی دادند. تا جایی که همان ملعونین می گفتند: «چقدر پسر عمویش را مطرح می کند!»، یا آنکه می پرسیدند: «آیا این معرّفی از جانب خدا بوده یا از سوی خودت؟» و سرانجام در روز غدیر بر آن امر، بیعت رسمی (با دست و زبان) گرفتند تا جای هیچ گونه عذری باقی نماند.
آیا تأکید از این هم بیشتر؟!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آخرین مطالب

  • نجات تنها در پیروی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام + سند

    نبی مكرم (صلی الله علیه

    مشاهده
  • بهترین و ماندگارترین تلاوت مرحوم استاد شحات انور در ایران به نظر ایشان + دانلود

    بسم الله الرحمن الرحیم در

    مشاهده
  • سایت قائمیه اصفهان

      سايت مركز تحقيقات رايانه‌اي

    مشاهده
  • شیطنت غربی ها در باره نسخه های خطی قرآن

    علی صادق‌زاده، پژوهشگر سازمان اسناد

    مشاهده
  • دفتر آیت الله نوری همدانی شبانه روزی است!

    حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر آیت

    مشاهده
  • مرجع تقلیدی که پس از مرگ زنده شد!

    مرجع تقلیدی که پس از مرگ زنده شد!

  • 1
  • 2
  • 3