aq 3

مديريت به معناي چرخش در آوردن و به گردش درآوردن امور است. بنابراين مديريت زمان به معناي در گردش نگه داشتن زمان و مفيد نمودن حداكثري آن مي‌باشد. زمان به عنوان ارزشمندترين سرمايه‌ي زندگي بسيار حائز اهميت است و بايد نسبت به صرف عمر خود بخيل‌تر باشيم تا به مال خود.1

اما آيا صداي پاي لحظات و عبور آنها را مي‌شنويد و به فكر برنامه‌ريزي هستيد؟ و آيا براي اين سرمايه‌ي گرانقدر ارزشي قائليد؟

مفهوم زمان براي برخي همان لحظه‌اي است كه بيشترين فرصت در بالاترين حد ممكن در آن نهفته است اين افراد بر زمان‌بندي مناسب تأكيد بسيار مي‌ورزند و براي گروهي ديگر زمان تنها اندازه‌گيري ثانيه‌هاست، اينان از زمان تنها تقويم و ساعت را به خاطر مي‌آورند و زمان را فقط از بعد «طول» مي‌شناسند.

كارشناسان مي گويند: هيچ چيز ارزشمندتر از فكري كه به موقع مطرح شود نيست. اگر هر فردي بياموزد كه لحظه‌ي مناسب را به محض رسيدن آن بشناسد و پيش از رفتنش آن را غنيمت بداند، مشكلات زندگي به كم‌ترين حد خود خواهد رسيد.

بنابراين دقت يك سرمايه‌ي «فراطلايي» است و از سوي ديگر يك پديده‌ي «شخصي و اختصاصي» و هيچ‌كس نمي‌تواند به جاي شما از فرصتهايتان بهره‌برداري كند. براي مديريت زمان آسيب‌شناسي و جستجوي عوامل مخرب وقت، از راههاي سازنده جهت مديريت وقت مي‌باشد. در اين خصوص اولين اقدام مؤثر مي‌تواند يادداشت عملكرد روزانه باشد. وقتي بدانيم كه ارزش وقت مهمتر و بالاتر از طلاست پس براي مراقبت و محافظت آن بايد بيشتر دقت كنيم. بايد دزدان وقت را بشناسيم تا قدرت مديريت و مهارت زمان در خودمان تقويت گردد. با يادداشت كارهاي روزانه مي‌توانيم بسياري از قاتلان وقت را بشناسيم و از بين ببريم و به عنوان نمونه مي‌توان به اين موارد اشاره كرد.

خواب زياد

بي‌نظمي و بدون برنامه بودن

مكالمات اضافي و غيرمفيد

عدم مشورت با افراد خبره

مطالعه كتب و مجلات غيرمفيد

تلفن، موبايل

راديو، تلويزيون

دخالت غيرلازم در كارهاي ديگران و ...

از ديگر اقدامات اساسي جهت شناسايي و رفع عوامل مخرب وقت استفاده از زمانهاي كم‌ارزش و سوخته است. گاهي زمان‌هاي ما ارزشمند و پوياست و به گونه‌اي كه از بازدهي دستاوردهاي آن احساس رضايتمندي مي‌كنيم و گاهي بخشي از زمانها برايمان كم‌اهميت و يا حتي بي‌ارزش است، اين زمانها سوخته نيست بلكه ما نخواسته‌ايم و يا نتوانسته‌ايم كه در آن واحد زماني كاري مفيد و قابل توجه انجام دهيم. مانند زمانهاي رفت و آمد، انتظار، ملاقاتهاي تصادفي و بدون برنامه، تلفن‌ها و مراجعات غيرضروري اين لحظات به ظاهر كم‌اهميت مي‌توانند هديه‌هاي ارزشمندي را به ارمغان آورند. در واقع مي‌توان كارهايي كه تمركز وقت لازم ندارند را در اين اوقات به نتيجه رساند.

به عنوان مثال: دكتر ماردن كورد يكي از آثار خود را در حين رفتن از خانه‌ي يك بيمار به بيمار ديگر نوشت، دكتر بورني زبان فرانسوي و ايتاليايي را در طي رفتن به اداره و بازگشت از آن ياد گرفت. دانشمند اديب مرحوم مدرس خياباني هم يكي از آثار گرانبهاي خود را كه پيرامون مقرانات زبان فارسي است موقع صرف صبحانه نوشت و يا بسياري از حافظان قرآن براي مرور محفوظات خود از همين اوقات كم‌اهميت بهره مي‌برند.

يك روز انسان با 24 ساعت مانند قطاري است با 24 واگن كه در هر واگن 60 گوپه و در هر كوپه 60 صندلي وجود دارد يعني قطار هر روز انسان 86400 صندلي براي حمل مسافر است و شما بايد هر ثانيه يك بليط صادر كنيد و همه‌ي ثانيه‌هاي قطار هر روزتان بايد مسافر(كار مفيد) داشته باشد. حال بينديشيد شما قطار هر روزتان را با چند مسافر حركت مي‌دهيد و از چه تعداد صندلي آن (ثانيه‌ها) بهره مي‌بريد؟ اگر بيش از 50 درصد صندلي‌هاي قطار روزانه زندگي آن خالي و بدون مسافر باشد در مديريت زمان چندان موفق نبوده‌ايد.

همواره به ياد داشته‌ باشيد كه مردان و زنان بزرگ از لحظه‌هاي كوچك براي انجام كارهاي بزرگ استفاده كرده‌اندآنها دريافته‌اند كه زمان هم مانند پول و طلا قابل ذخيره‌سازي است و نياز به مراقبت دارد.

هر فردي امور و كارهاي متعدد و متنوعي بر عهده دارد كه رسيدگي به آنها محتاج مديريت زمان است و از طرفي گذشت زمان محسوس و ملموس نيست و با هيچ چيز قابل معاوضه نمي‌باشد و جانشين ندارد و اگر ما زمان را مهار نكنيم ما را هلاك و مستهلك مي‌كند پس بايد مديريت زمان داشته باشيم زيرا مديريت زمان، پايه و اساس رشد و نياز اوليه براي برنامه‌ريزي موفق است و فوايد و مزايايي خواهد داشت ا زجمله:

-ايجاد انگيزه و احساس مطلوبيت و دست‌يابي به خلاقيت

-كاهش اظطراب و فشارهاي رواني و نظم در كارها و در نتيجه كسب نشاط و تحرك در زندگي

-موفقيت و تسريع در كسب اهداف و الگو شدن براي ديگران

-حذف امور و كارهاي غيرضروري و ...

و اين سخن گرانبهاي امام صادق عليه‌السلام را به خاطر بسپاريد كه مي‌فرمايند:

«مَنِ اعْتَدَلَ يوماهُ فَهُوَ مغبون»

هر كه دو روزش برابر باشد زيان كرده است.»2

و به هشدار بزرگان دين توجه داشته باشيم:

«عمر كوتاه است شما مانند سواران بر كشتي در حركتيد شما در اين دنيا مسافريد اول منزلتان گهواره و آخرين منزلتان گور است. وطن حقيقي شما بهشت يا جهنم است. عمر شما مسافت اين مسافرت و سن شما مراحل اين سفر و ماههاي عمرتان ، فرسخ‌هاي آن و روزهاي آن كيلومتر آن و نفسهاي شما گامهاي آن است. عبادات شما سرمايه شما و اوقاتتان سرمايه‌ي اصلي شماست . شهوات دزدان اين راه هستند و سود آن لقاء پروردگار عالم و زيان آن عذاب دردناك دوزخ است. پس بيدار باشيد و هوشيار كه از عمر سودي بريد و برنامه‌اي براي طاعت الهي فراهم آوريد...»3

در پايان گوش جان مي‌سپاريم به سخن پيامبر آور رحمت رسول خدا صلي‌الله‌عليه وآله وسلم مي فرمايند: روز قيامت براي هر روز از روزهاي عمر بنده بيست و چهار گنجينه به تعداد ساعات شبانه‌روز گشوده مي‌شود، گنجينه‌اي را پر از شادماني و نور مي‌بينيد و با مشاهده‌ي آن چنان شادي و سروري به او دست مي‌دهد كه اگر ميان دوزخيان تقسيم شود احساس درد آتش را از يادشان مي‌برد، اين گنجينه ساعتي است كه در آن پروردگارش را اطاعت كرده است. سپس گنجينه‌ي ديگري برايش باز مي‌شود و آن را تاريك و بد و وحشتناك مي‌يابد و از مشاهده‌ي آن چنان ترس و وحشتي به او دست مي‌دهد كه اگر ميان بهشتيان تقسيم شود نعمت بهشت به كام آنها تلخ مي‌كند و آن ساعتي است كه در آن پروردگارش را نافرماني كرده است. آن گاه گنجينه‌ي ديگري برايش گشوده مي‌شود و آن را خالي مي‌يابد و آن چيزي كه او را شادمان يا ناراحت كند يافت نمي‌شود و آن ساعتي است كه در آن خواب بوده يا به امور مباح دنيا اشتغال داشته است. پس از اين كه مي‌توانسته اين ساعات و لحظات را با كارهاي خوب پر كند و نكرده است، چنان احساس اندوه و ناراحتي به او دست مي‌دهد كه در وصف نمي‌گنجد.4

اميد آن كه هر كدام از ما با مديريت زمان و برنامه‌ريزي تلاش كنيم باقي‌مانده‌ي عمر خود را تباه نكنيم و اين گوهر كمياب و بسيار پرارزش را بيهوده از دست ندهيم.

منابع:

1- ميزان الحكمه ح14190

2- بحارالانوار ج78 ص277

3- بحجه‌البيضاء ج2 ص342

4- ميزان‌الحكمه ح14202

مديريت زمان 1 و2 از مهدي نيلي‌پور

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید