عدل الهي چنين اقتضا مي‌كند كه نيكوكار را به پاداش و بدكار را به سزاي خود برساند، خداوند همچنان كه عادل، عليم، قدير، حكيم و... هست. مهربان، رحيم، عفُوّ و غفور و ... هم هست و چون خودش فرموده كه رحمت من غضبم پيشي گرفته از خدا مي‌خواهيم كه با ما به عدالت خود رفتار نكند بلكه به فضل و رحمت و مغفرت و بخشش خود رفتار كند. (اسئل الله مِن فضله)

اما از آنجا كه هر كاري جريان زوال طبيعي و قانون خاص خودش را دارد. بنا بر روايات و آيات الهي، سنت و قانون خداوند اين چنين است كه انسانهاي معصيت‌كار را به گونه‌اي مختلف كيفر دهد و چون بسيار مهربان و رحيم است در همين دنيا حساب او را تصفيه مي‌كند و با بهانه‌هاي مختلفي او را مورد عفو خويش قرار مي‌دهد مگر اينكه بنده آنقدر گناه داشته باشد كه عمر او كفاف جبران معاصي را ندهد و پاك نگردد كه گاه در شدت بيماري قبل از مرگ يا سختي جان كندن و يا گرفتاري در برزخ و اگر نشد در گرفتاريهاي در قيامت او را از گناه پاك مي‌گرداند. اما مطلب ما در مورد چگونگي كيفر معصيت‌كاران در همين دنياست. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد:

اين كيفرها بدان سبب است كه خدا هيچ نعمتي را كه به گروهي داده تغيير نمي‌دهد تا اينكه آنچه را در خودشان است تغيير دهند [و به جاي اطاعت، معصيت كنند]. 1

خدا نعمتي به بنده‌اي نداده كه از او بگيرد، جز آنكه گناهي كند كه بدان سزاوار سلب شود. 2

سرور مؤمنان علي عليه‌السلام مي‌فرمايند: ...

سوگند به خدا هرگز قومي در فراواني نعمت و خوشي زندگاني نبوده‌اند كه خوشي ايشان زايل شده باشد، مگر بر اثر گناهاني كه مرتكب شده‌اند، زيرا خداوند بر بندگان خود ظلم نمي‌كند. و اگر مردم هنگامي كه سختي‌ها به ايشان رو آورد و نعمت‌ها از آنها زايل شود، با نيت‌هاي راست و دل‌هاي شيفته به پروردگارشان پناه برند، آنچه از دست رفته به آنها بازمي‌گرداند و هر فسادي را برايشان اصلاح مي‌فرمايد. 3

امام صادق عليه‌السلام مي‌فرمايند: پدرم (علیه السلام) چنين فرموده‌اند:

خدا حكم قاطع و حتمي فرموده كه نعمتي را كه به بنده‌اي مرحمت فرموده از او بازنگيرد، مگر زماني كه بنده مرتكب گناهي شود كه به سبب آن مستحق كيفر شود.4

از آيات و روايات برمي‌آيد كه قانون خدا بر اين اساس تشكيل شده كه نعمتي را به بنده عطا كند حتي اگر بنده استحقاق آن نعمت را نداشته باشد، از او نگيرد تا زماني كه گناهي مرتكب شود و به سبب آن گناه استحقاق گرفتن نعمت را پيدا كند پس آن نعمت را يا از او مي‌گيرد يا تغيير مي‌دهد. در روايت ديگري در اين زمينه آمده است: هيچ رگي زده نمي‌شود و پايي به سنگ نمي‌خورد و سردرد و مرضي پيش نمي‌آيد مگر به سبب گناهي و همين است كه خداي «سبحان‌ و تعالي» در كتابش فرموده «هر مصيبتي به شما مي‌رسد براي كاري است كه به دست خود كرده‌ايد و خدا از بسياري هم گذشت مي‌كند.5

همچنين نقل كرده‌اند كه خداي تعالي يكي از پيغمبرانش را به سوي قومش فرستاد و به او مي‌فرمود كه به قومت بگو اهل هر قريه و مردمي كه به روش و اطاعت من باشند و در آن حال به آنها خوشي رسد و سپس از آنچه دوست دارم به آنچه كراهت دارم [يعني از اطاعت من به معصيتم] روي كنند، من نيز آنها را از آنچه دوست دارند به آنچه ناخوش دارند [ يعني از خوشي به ناخوشي] منتقل مي‌كنم و اهل قريه و خانواده‌اي كه نافرماني‌ام كنند و به خاطر آن [نافرماني‌ها] به سختي افتند، سپس اگر از آنچه ناپسند دارم به آنچه دوست دارم [يعني از معصيت به اطاعت] گرايند، آنها را از آنچه نمي خواهند به آنچه دوست دارند، منتقل مي‌كنم. و نيز به آنها بگو: رحمت من بر خشم و غضبم پيشي دارد. پس از رحمت من نااميد نباشيد.6

بنابراين يكي از آثار سوء معاصي، گرفتن و محروم شدن از نعمت يا از بين رفتن خوشي زندگاني و وفور نعمت و يا به بيان ديگر تغيير نعمت‌هاست. از ديگر آثار سوء گناهان محروم شدن بنده از روزي7 و فساد قلب8 است. امام عليه‌السلام مي‌فرمايند: هر گاه انساني گناهي را مرتكب شود، در دلش نقطه‌ي سياهي ظاهر مي‌شود، اگر توبه كند، محو مي‌شود و اگر بر گناه بيفزايد، آن سياهي افزايش مي‌يابد تا بر دلش غالب شود. سپس هرگز رستگار نمي‌شود.9

بنابر قانون عمل و عكس‌العمل مي‌توان چنين برداشت كرد كه هر گناهي بازخواستي دارد و كيفري كه متناسب با آن باشد.

چو بد كردي مباش ايمن ز آفات كه دارد هر بدي آخر مكافات

در فرازهايي از دعاي كميل مي‌خوانيم:

اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل البلاء. اللهم اغفرلي الذنوب التي تحبس الدعاء .

معلوم مي‌شود كه هر دسته از گناهان باعث يك نوع بلا و عذاب مي‌شود و هر كدام آثار سوء خاص خويش را دارد. كه به برخي از آنها در روايات معصومين اشاره شده است. مثلاً قطع صله‌ي رحم باعث كوتاه شدن عمر، كم‌شدن روزي و بي‌بركتي در زندگي مي‌شود اما گاه مي‌بينيم بلاها و گرفتاريهايي را دچار شده‌ايم كه به قول معروف در قوطي هيچ عطاري پيدا نمي‌شود و سابقه نداشته كسي چنين بيماري يا گرفتاري داشته باشد امام رضا عليه‌السلام درباره‌ي علت آن چنين مي‌فرمايند:

هر قدر بندگان گناهان تازه‌اي را كه سابقه نداشته ايجاد كنند، خدا براي آنها بلاهايي كه سابقه نداشته ايجاد مي‌كند.10

ممكن است همين حالا در ذهن شما اين سؤال نقش ببندد كه: اما ما عده‌اي را سراغ داريم كه معصيت مي‌كنند و نه تنها خداوند ايشان را عذاب نمي‌كند بلكه نعمت‌شان را روز به روز افزون‌تر و كيفشان را كوك‌تر مي‌كند چه دليلي دارد؟ جواب اين سؤال را از قرآن كريم مي‌گيريم آنجا كه مي‌فرمايد:

«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ»11

نام اين گروه در قرآن «مستدرجين» است.

استدراج آن است كه شخص به تدريج و درجه درجه گرفته شود.

شخص بدكار در كفر و طغيان خود مشغول لذت و كامراني است. ولي بي‌خبر است و به تدريج استعداد هدايت را از دست مي‌دهد و عمرش كوتاهتر مي‌شود تا بالاخره فرصت از دستش مي‌رود. از حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام نقل شده است كه استدراج از خداوند سبحان آن است كه نعمت بنده را فراوان مي‌كند و توفيق شكر را از او سلب مي‌كند، لذا در صورتي كه شكر نعمت به جا آورده شود، كثرت نعمت دليل بر استدراج نيست.

همچنان در كافي از عمربن‌يزيد نقل مي‌كند كه به امام صادق عليه‌السلام عرض كردم:

من از خداي عزوجل مال خواستم به من روزي كرد. از او خواستم به من منزل دهد، به من روزي كرد. مي‌ترسم از اينكه اين استدراج باشد. فرمود: آگاه باش كه با شكرگزاري استدراج نيست. 11

بنابراين نعمت را بر اين گروه معصيت‌كار افزون مي‌كند آنها را در رفاه و سلامتي كامل قرار مي‌دهد تا آنكه به ياد خدا نيفتند و استغفار هم نكنند. بنابراين كسي گمان نكند كه كثرت نعمت و خوشي از كرامت و خوبي اوست، حال آنكه اين نعمت‌ها مي‌تواند از غضب و خشم خدا باشد و يا آنكه از لطف و رحمت او و البته كه هر كدام علامتي دارند. نكته‌ي مهم ديگر اينكه نعمت‌هاي دنيوي نمي‌تواند علامت خوبي اهل معصيت باشد در سوره‌ي فجر و آيات و روايات بسياري به اين نكته اشاره شده مثلاً مي‌فرمايد:«فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ»

اما هرگاه خدا انسان [كم ظرفيت] را به رنج و غمي مبتلا سازد و سپس به كرم خود او را نعمتي دهد گويد خدا مرا عزيز و گرامي داشت.... هرگز چنين نيست(كَلّا)13 .

همچنين در جايي ديگر فرموده است: پس هرگاه آنچه از [نعمت‌هاي الهي] به آنها تذكر داده شد، همه را فراموش كردند. ما هم ابواب هر نعمتي را [ براي اتمام حجت] بر روي آنها گشوديم تا به نعمتي كه به آنها داده شده مغرور و شادمان شدند. پس ناگاه آنها را به كيفر اعمالشان گرفتار كرديم كه به آن هنگام خوار و نااميد شدند. 14 و نيز فرموده است: آنان كه آيات ما را تكذيب كردند به زودي به عذاب و هلاكت مي‌افكنيم، از جايي كه فهم آن نمي‌كنند. چند روزي به آنها مهلت دهيم كه همانا مكر و عقاب ما بس شديد به آنها رسد.15

از امام صادق عليه‌السلام معناي استدراج را پرسيدند، فرمودند:

اين است كه بنده‌اي گناهي مي‌كند، به او مهلت داده مي‌شود و براي او در هنگام گناه نعمتي تجديد مي‌شود و او را از آمرزش خواهي از گناهان باز مي‌دارد، پس او غافلگير مي‌شود از راهي كه نداند. 16

و همان حضرت در جايي ديگر فرمود:

چه بسا شخصي به نعمت‌هايي كه خدا به او داده مغرور مي‌شود و چه بسا كساني كه به پرده‌پوشي خداوند بر آنها غافلگير مي‌شوند و چه بسا مردي كه به ستايش مردم فريب مي‌خورد. 17 و جواب آخر را از قرآن مي‌گيريم كه مي‌فرمايد: سپس عاقبت كساني كه به اعمال زشت پرداختند اين شد كه كافر شده و آيات خدا را تكذيب كردند: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ » 17 بلي عاقبت معصيت‌كاري تكذيب است و اين از آثار و پيامدهاي گناه است كه بسيار هم دردناك و جان‌سوز است. كار معصيت‌كار به تكذيب آيات الهي مي‌رسد اما اگر لطف خدا يارش شود كه اگر گناهي كرد او را كيفري دهد و استغفار را به ياد او اندازد از اين عاقبت شوم و بدعاقبتي رها مي‌گردد. امام صادق عليه‌السلام فرمود: همانا چون خداوند خوبي بنده‌اي را خواهد و آن بنده گناهي مرتكب شود او را كيفري دهد و استغفار را به ياد او اندازد و چون براي بنده‌اي بدي خواهد [ بدخواستن خدا براي بنده آن است كه به سبب عدم لياقت عبد، دست عنايت خود را از او برمي‌دارد] هر گاه گناهي كند به دنبال آن نعمتي به او دهد تا استغفار را از ياد او ببرد و به آن حال ادامه دهد و اين است كلام خداي تعالي «به تدريج و آهستگي آنان را غافل‌گير مي‌كنيم از راهي كه ندانند» يعني به سبب دادن نعمت هنگام ارتكاب گناهان. 19

اگر انسان بخواهد در دنيا و آخرت سود برد چاره‌اي ندارد جز اينكه از گناهان دوري كند و تا حد توان رعايت تقوا را بنمايد و اين كار ميسر نمي‌شود مگر آن كه گناهان را بشناسد. 20 تا گمان نكند كه معصيت منحصر است به ظلم ظالمان و شراب و قمار و ريا و دزدي و فساد و... اينها را در خود ببينند و خود را از معصيت و گناه بري بداند و حتي خود را جزء خوبان محسوب كند كه اين خود دامي بس گسترده از جانب شيطان است كه هر كس را برحسب شأن و شغل و كارش گمراه مي‌كند حتي اهل علم و علما و اهل عبادت و صلحا و... همه را به معصيت مي‌اندازد كه خودشان هم نمي‌فهمند و مي‌پندارند كه از خوبان هستند.

«يحسبون انهم يُحسِنونَ صُنعاً» به خيال باطل مي‌پنداشتند كه نيكوكاري مي‌كنند. 21

به هر حال بايد بدانيم كه معصيت شعبه‌هاي زيادي دارد گاه از ندانستن احكام به معصيت مي‌افتيم، گاه از نشناختن گناه به شرك مبتلا مي‌شويم، گاه در وادي عجب و غرور و ريا گرفتاريم اما غافليم. بنابراين اگر انسان خود را بي‌گناه نداند و از خودبيني و عجب كوتاه بيايد شايد در مقام اصلاح خويش برآيد احساس نياز به مغفرت الهي پيدا كند و در وادي تضرع و توبه و انابه قدم گذارد او در اين حال با قلبي سوزان و اشكي ريزان به درگاه خدا رفته دست به دعا بلند كند و رفع عذاب را از آن مهربان طلب مي‌نمايد و شكر و سپاس حق را به جا مي‌آورد كه عذاب و مكافات او را به آخرت نيانداخته است. و بايد دانست كه ضرر معصيت بر لذات دنيا بيش از لذتي است كه در آن معصيت وجود دارد. همچنين در روايات معصومين چنين آمده كه اگر فرداي قيامت زير هر گناه بنده، استغفاري ثبت شده باشد. خداوند آن را مي‌آمرزد و قلم عفو و بخشش بر آن مي‌كشد. ديگر آن كه مأيوس نشود و بگويد كه من خيلي گناهكار هستم.

بلكه آگاه باشد همان‌طور كه او غرق در درياي معصيت است خداوندبسيار رحيم و غفور است، و در عبادات آن‌قدر ثواب و كفاره‌ي گناهان قرار داده است كه به حساب نمي‌آيد چه در واجبات و چه در مستحبات، به عنوان مثال: نماز يوميه به نهرآبي مي‌ماند كه آدمي شبانه‌روزي پنج مرتبه در آن آب رود. چگونه بدن پاك مي‌شود، نمازهاي پنجگانه هم آدم را از گناه پاك مي‌كند.22 همچنين روزه‌ي ماه مبارك و احياي شب‌هاي قدر و افطاري دادن يا حج بيت‌اله و طواف و ... كه چه ثواب‌هاي بسيار و چه پاك شدن از گناهان را به همراه دارد. به هر حال بايد مستحبات و واجبات و گناهان را شناخت از آنها بهره برد كه بسيار در دفع حوادث و بلاها و امراض و گرفتاريها و كفاره‌ي گناهان انسان مؤثرند. همچنين باعث وسعت در معيشت و صفاي قلب و بلند شدن مرتبه‌ي انسانيت و كمال عقل و... مي‌گردند. خداوند رحمان و رحيم چنين مقرر كرده كه داروي امراض روحاني بيش از ضرر معاصي ‌باشد. پس هيچ‌كس نبايد مأيوس شود هر چند كه بسيار گناهكار باشد زيرا همان كسي كه گفته فلان معصيت باعث چه بلايي است همان گفته است كه فلان عمل باعث چه ثوابها و كفاره‌ي چه گناهاني است.

اميد آنكه در اين ماه مبارك رمضان بتوانيم با شناخت گناهان و دوري از آنها و اطاعات فرامين خداوند در راه هدايت و سعادت گام برداريم و از نعمت‌ها و بهره‌هاي دنيوي و اخروي بهره‌مند گرديم.

برگرفته از كتاب «ولايه المتقين»از زين‌العابدين طباطبايي ابرقوئي

منابع:

1-انفال/53 و رعد/11

2-كافي، ج2: 274، ح24 امام صادق عليه‌السلام

3-نهج‌البلاغه: خطبه‌ي 177، 579

4-كافي، ج2، 273 ، ح22

5-كافي، ج2، 269، ح3

6-همان: 247 ، ح25

7- امام صادق عليه‌السلام: «همانا گناه بنده را از روزي محروم مي‌دارد» همان: 271

8- چيزي بيشتر از گناه قلب را فاسد نمي‌كند. امام صادق عليه‌السلام به نقل از پدر بزرگوارشان، همان: 268، ح1

9-همان: 271، ح13

10-كافي، ج2، 247، ح25

11-اعراف/182

12-كافي، ج2، 97، حديث 17

13-فجر/15

14-انعام/44

15-اعراف/182 و 183

16- كافي، ج2، 452، ح3

17-همان، حديث4

18-روم/10

19-كافي، ج2، 452، ح1

20-توصيه مي‌شود كه كتاب «گناه شناسي» قرائتي مطالعه گردد

21-كهف/104

22-وسالي‌الشيعه 4،12

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید