حتماً شما هم مثل من فكر كردهايد كه مگر نه اين كه خداوند در آيهي 60 سورهي غافر فرموده است:« ادعوني استجب لكم، بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را! »
پس چرا گاهي او را ميخوانيم و دعا مينمائيم اما اجابتي نميبينيم؟ شايد هر دعايي اجابت نميشود؟
براي پاسخ به اين سؤال ابتدا توجه شما را به چند نكته جلب مينمائيم:
نخست آنكه خداوند در اين آيه بندگانش را به دعا كردن امر نموده است، و هدف ما از دعا كردن بايد اطاعت امر خداوند متعال و بندگي او باشد. پس دعا، خواندن خداوند است و نوعي عبادت به شمار ميآيد و البته از بهترين عبادات چرا كه روايت شده است:«افضل العبادة الدعاء»1 و عبادت به معناي طاعت و نهايت تعظيم در پيشگاه الهي است. «العبادة الطاعة و نهايه التعظيم لله تعالي»2
ديگر آن كه انگيزهي دعا، محتاج بودن بنده به خداوند متعال است كه اين وجدان نياز از بزرگترين نعمتهاي الهي است و اين كه انسان نيازهايش را فقط براي خداوند بازگو نمايد، عبادت تلقي ميگردد. صادق آلطه عليهالسلام مي فرمايند:«بر شما باد دعا كردن زيرا از هيچ طريقي مانند آن تقرب به خداوند پيدا نميكنيد....
كوچك بودن يك چيز مانع دعا و درخواست آن نشود چون برآوردن نيازهاي كوچك به دست همان كسي است كه نيازهاي بزرگ را برآورده ميكند.3
در روايات آمده است كه خداوند دوست دارد صداي تضرع و دعاي بندهاش را بنود، امام محمد باقر عليهالسلام چنين فرمودهاند:«نيازهاي خود را كوچك نشماريد همانا محبوبترين مؤمنين نزد خداوند متعال درخواست كننده ترين آنهاست»4
و نكتهي پاياني آن كه در سورهي مؤمن آيهي 60 آمده است:«انّ الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين» «همانا آنان كه سرپيچي كنند از پرستش من، به زودي در حالي كه سرافكنده هستند به جهنم درميآيند» پنجمين پيشواي شيعيان دربارهي اين آيه فرمودهاند:«مقصود از عبادت دعا است و در مورد استكبار فرمودهاند: مبغوضترين افراد نزد خداي متعال كسي است كه دربارهي خدا كبر ورزد و از او چيزي نخواهد.5
از پيامبر اكرم روايت شده است كه:«ترك الدعاء معصية، ترك دعا معصيت و گناه است»6 دعا كردن هيچ منافاتي با كار و تلاش ندارد. كسي كه اهل دعا باشد خداوند بلاهاي خانمانسوز را از او برميدارد، البته اهل دعا كاري به بلا ندارند، چه بلا ياشد و چه نباشد هميشه دعا ميكنند.
فراموش نكنيد كه دعا الهام و عطايي است از جانب خداوند به بنده و آن چه مهم ميباشد اين است كه فرهنگ دعا كردن به درگاه الهي در ميان مردم فراگير شود تا دست به دامان غير خدا دراز نكنند و در همهي احوالات (بلا و عافيت) دعا را فراموش ننمايند.
و اما در پاسخ به اين سؤال كه آيا هر دعايي اجابت ميشود؟ لازم است يادآوري كنيم كه دعا خواندن خداوند است كه معمولاً همراه با سؤال و درخواست از درگاه اوست و پاسخي كه خداوند به دعاي دعا كننده ميدهد اجابت آن ناميده ميشود و طبق فرمودهي امام صادق عليهالسلام «به كسي كه شايستگي دعا كردن داده ميشود، اجابت هم عطا ميشود»7 پس بايد گفت كه هر دعايي از جانب خداوند پاسخ داده ميشود، اما البته پاسخها با هم متفاوت هستند و هنگامي كه خداوند پاسخ مثبت به خواستهي بندهاش بدهد را اجابت مثبت ميناميم و طبق روايات اين پاسخ مثبت به پنج صورت ممكن است باشد:
از رسول خدا صلي الله عليه و آلهوسلم روايت شده است كه: هر مسلماني دعا كند و گناهي يا قطع رابطه با اقوام و سنني در آن نباشد خداوند در پاسخ دعاي او يكي از سه چيز را به او عطا ميكند: زود حاجتش را ميدهد، آن را ذخيرهي آخرتش ميكند، در دنيا از او رفع بلا يا دفع شر مينمايد»8
از ديگر انواع اجابت كه در احاديث گرامي معصومين عليهمالسلام آمده است، اعطاي بهتر از آن چه بنده درخواست كرده و كفارهي گناهان ميباشد:
بسياري از اهل ايمان هستند كه به خاطر جهل و ناداني خود از انواع اجابت دعا، وقتي به حاجت خود نميرسند، به خداي مهربان خود بدگمان شده وعدههاي نظير«ادعوني استجب لكم» را به ديدهي ترديد مينگرند، اينها به انواع استجابت دعا- آگاهي ندارند و فقط حاجت دنيوي خود را ميبينند و چون زود به خواستهي خود نميرسند نسبت به صحت وعدهي اجابت دعا توسط پروردگار به شك ميافتند.
اهل ايمان بايد همهي انواع اجابت دعا را بدانند و اجابت اخروي را از آن برآورده شدن حاجات دنيوي مهمتر بدانند.
نكات مهم ديگري كه در مورد اجابت دعا بايد در نظر داشت اين است كه گاهي انسان خواستهاي را به پيشگاه خداوند عرضه ميكند و چه بسا روي آن پافشاري هم بكند اما خداوند حكيم به خاطر مصلحت خود فرد، خواستهاش را برآورده نميسازد. به اين سخن گهربار اميرالمؤمنين كه به فرزند گرامي خويش فرمودهاند، توجه نماييد كه حضرت پس از اشاره به اين كه گاهي خواستهي انسان برآورده نميشود ولي عطاي بهتري به او ميدهند فرض ديگي را چنين مطرح ميفرمايند: «يا (خواستهات) از تو بازداشته ميشود به خاطر آن چه خير تو در آن است چه بسيارند اموري كه تو انها را طلب ميكني اما اگر به تو بدهند تباهي دين تو در آن است. حال كه چنين است پس چيزي را از خدا بخواه كه زيبايياش برايت بماند و ضرر و زياني براي تو نداشته باشد. اما مال دنيا برايت باقي نميماند و تو نيز براي آن باقي نخواهي ماند»9
البته بر خداوند لازم نيست كه براي همگان اينگونه مصلحت خواهي كند، اين از باب لطف اوست كه در حق كساني چنين رفتاري كند. بنابراين بايد از خداوند خواست كه اگر انسان خودش مصلحتش را نميداند و براي داشتن چيزي كه به ضرر دينش است اصرار ميورزد، خدا او را به حال خود وانگذارد و برخلاف ميلش خواستهاش را برآورده نسازد اين مايهي كمال آدمي است كه خداوند چنين رفتاري با او داشته باشد.
در پايان توجه به اين حقيقت بسيار مهم و درساموز است كه خداوند از روي فضل خويش اجازهي دعا و سؤال خود را به انسان عطا فرموده و اين نعمت بدون هيچ استحقاقي نصيب ما شده است . بنابراين بنده حقيقي خداوند خود را مستحق شنيدن دعايش از جانب او نميداند بلكه وعدهي پروردگار است كه در او انگيزهي دعا را ايجاد ميكند و چنين شخصي تنها متكايش فضل و منت خدايش است نه اين كه خود را در شنيده شدن دعايش صاحب حق و طلبكار شمارد.
پی نوشت ها
1- اصول كافي،كتاب الدعاء،ح1
2- اقرب الموارد،ج3،ص461
3- اصول كافي،كتاب الدعاء،ح6
4- بحارالانوار،ص346 ح9
5- اصول كافي، بابا الدعاء،ح1و2
6- اصول كافي ،باب الدعاء
7- بحارالانوار ،ج93،ص362،ح1
8- بحارالانوار ج93 ص378 ح22
9- نهجالبلاغه،نامه 31