كعبه خانهاي است كه مورد تقديس و احترام همگاني قرار دارد. به مركزي كه قبله است و همهي مسلمانان از تمام نقاط جهان، به هنگام نماز و عرض بندگي به پيشگاه خدا رو به سوي آن ميايستند، حالات شريفه و اعمال صالحهي خود را -از هر قبيل كه باشد- وقتي در درجهي كمال فضيلت ميشناسند كه در حال مواجهه با سمت كعبه انجام شود. حال: يك چنين نقطهاي كه بيتالحرام است و خانهاي محترم به احترام عمومي است، وقتي هدف مشترك واقع شود و محور فعاليت همگاني قرار گرفت، بدون ترديد عامل ابقاي امت و مرجع و پناهگاه ستمديدگان خواهد گرديد.
بديهي است كه اين همه آثار حياتي معلول همان حرمت و قداستي است كه خدا، در آن خانه جعل فرموده و آن را به طور خارقالعاده و اعجازانگيز، محبوب و محترم ساخته و دلها را به سوي آن متمايل گردانيده است.
به راستي اگر كعبه در منطقهاي خوشآبو هوا قرار داشت براين محبوبيت افزوده نميگشت؟
خطبهي قاصعهي حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام به اين سؤال پاسخ ميدهد. قسمتي از اين خطبه مربوط به حج ميباشد كه به رمز تشريع حج و تعظيم شعائر الهي پرداخته است. حضرت علي عليهالسلام در اينباره چنين ميفرمايند:
«آيا نميبينيد خداوند سبحان، پيشينيان را از زمان آدم عليهالسلام تا آخرين نفر از اين جهان، به وسيلهي سنگهايي آزمايش فرموده است، كه نه زيان دارند و نه سودي ميرسانند. نه ميبينند و نه ميشنوند. پس آنها را بيتالحرام خود قرار داد (خانهي محترمي كه پاسداري حرمتش بر همه كس لازم است) خانهاي كه وسيلهي بر پا بودن (صلاح و سداد زندگي اجتماعي) مردم است.
آن خانه را در نقطهاي قرار داد كه سختترين نقاط زمين است و كم خاكترين جاهاي بلند دنيا و تنگترين دره ها، بين كوههاي ناهموار و شنهاي نرم و چشمه هاي كم آب و آباديهاي دور از هم كه در آنجا (از آن جهت كه سرزميني است فاقد هواي مناسب و خالي از آب و گياه) نه شتر فربه ميشود، نه اسب و استر و نه گاو و گوسفند»
«آنگاه آدم عليهالسلام و فرزندانش را امر فرمود تا رو به سوي آن آورند و سرانجام ، خانهي كعبه، محلي براي منفعت بردن در سفرهاي آدمزادگان و مقصدي براي بارانداختنشان گرديد كه علاوه بر سود اخروي، منافع عظيم دنيوي نيز عايدشان ميشود) ميوههاي دلها، در آن جا فرود ميآيد (عواطف ايماني و احساسات پرشور صاحبدلان و مشتاقان بر دامن كعبه سرازير مي گردد) از بيابانهاي بيآب و گياه از درههاي ژرف و راههاي دور، از جزاير و سواحل درياها (با رنج و تعب) ميآيند و خود را به كعبه ميرسانند درحالي كه نخوت و كبر از خود ريختهاند. غبارآلود و مو پريشان، با بازوان و شانههاي لرزان (از شدت انكسار و تذلّل) لا الهالهالله گويان، دور بيت ميچرخند»
«لباسها (و تجملات دنيايي) را پشت سرافكندهاند و بر اثر نتراشيدن سرها و رها كردن موها زيبايي خلقت خود را از دست دادهاند (گويي در راه جلب رضاي حضرت معبود از خود بيخود گشتهاند و همه چيز را فاني در راه او ساخته و جز او به چيز ديگري نميانديشند) اين صحنه، صحنهي روشني است براي امتحان ، امتحان بزرگي است براي اطاعت و اخلاص بندگان كه خداوند حكيم، آن را وسيلهي نيل به رحمت و وصل به بهشتش قرار داده است»
«اگر خدا ميخواست مي توانست خانهي محترم و عبادتگاه با عظمت خود را در سرزميني خرم، در ميان باغها و جويبارهاي شاداب پر از آبشار سرسبز و ميوههاي فراوان و كاخ هاي به هم پيوسته و آباديهاي متصل، قرار دهد؛ اما در اين صورت مقدار پاداش بندگي، به نيت آساني و سبكي امتحان ، ناچيز و اندك ميشد و آن سعادت و كمال مطلوبي كه بايد عايد يك بنده مطيع با اخلاص گردد، نميگرديد.»
«و اگر پايههاي كعبه و سنگهاي ديوار آن، از زمرد سبز و ياقوت سرخ و بلورهاي نورافكن ساخته و پرداخته شده بود، اين چنين ساختمان زيبا و جالبي باعث ميشدنبرد، با شك و ترديد درميدان دلها، سبك گردد، كشتيگيري و زورآزمايي با شيطان، آسان شود، و (با اين شرايط، وسوسهي شيطان به دلها بسته ميشد و طبعاً) زمينهاي براي مجاهده با ابليس در قلوب آدميان، باقي نميماند (و در نتيجه مجاهدان در راه خدا از غيرمجاهدان امتياز پيدا نميكردند)
با توجه به اين كلام زيباي حضرت علي عليهالسلام مشخص ميشود كه يك منطقهي خوش آب و هوا و يك بوستان و گلستان دلپذير و مصفا، كه پر از انواع وسايل تفريح و تفرج ، مواج از شادابي و نشاط ميباشد، طبيعي است كه همه را به سوي خود جلب ميكند، از ملحوجي دين گرفته تا مؤمن متقي، از زاهد تارك دنيا، تا حريص در دنيا، همه و همه بار سفر بسته و ره به آن ديار مي آورند و به سعي و طواف و بيتوته و وقوف در ميان آن مناظر دلكش زيبا و چمنزارهاي پرگل و دلربا ميپرداختند. هيچ معلوم نميشد كه چه كسي براي اطاعت امر خدا آمده و چه كسي براي تبعيت از هواي نفس.
از طرفي چه بهانهي خوبي ميشد عنوان حج و زيارت، براي آن دسته از مسلمان نماهايي كه در دل، هوس همآهنگي با مترفين و عياش پيشگان دارند و به ظاهر پايبند به قيود اسلامند. همين كه موسم حج ميرسيد، به بهانهي حج و طواف بيتالله زنجير از پا ميگشودند و با كمال آرامش خاطر و به كامدل ميرسيدند.
البته، بديهي است در اين صورت كسي شك و ترديد در امر حج به دل راه نميداد و شيطان حاجت به وسوسه و تشكيك پيدا نميكرد، تا با مجاهدهي شديد مردم با ايمان، رو به گردد و نيازمند به كشتي گرفتن با آنان بشود. چون با آن شرايط، همه با شوق و اشتياق فراوان، در لفافهي نمودن حج و زيارت عازم خانهي خدا ميشوند! ولي در واقع بندهي شيطان بودند.
در آن موقع ، موضوع آزمايش و امتحان به طور كلي منتفي ميشود اساساً زمينهاي براي بروز كفر و ايمان و اخلاص و ريا، باقي نميماند و به فرمودهي حضرت علي عليهالسلام و نيت ها، مشترك (بين خدا و هوي) ميشد و عبادت(بيندنيا و آخرت) تقسيم ميگرديد (يعني خداپرست و هويپرست، آخرت خواه و دنياطلب، به هم مشتبه ميگشتند.
«لكن خداوند، با انواع شدايد و سختيها (كه در باب حج مقرر فرموده) بندگان خود را در معرض آزمايش قرار داده و آنان را با كوششهاي گوناگون، به عبادت خود واداشته و به انجام اعمال مختلفي كه پسنديدهي طبع انسان نيست، موظف فرموده است تا رذيلهي كبر و طغيان و گردنكشي، از دلهاي بندگان خارج شود و روح تذلل و عبوديت، در نفوس شأن جايگزين گردد.
اينجاست كه صحنهي لغزندهي امتحان، پيش ميآيد و شيطان اغواگر، به وسوسه ميپردازد و دستور حج را يك دستور ارتجاعي عاري از حكمت و فايده عقلاني نشان ميدهد و افكار و عقول را، مضطرب ميسازد و ميدان نبرد و با شك . ترديد و مجاهدهي ابليس شديداً به وجود ميآيد.
در اين ميدان است كه قهرمانان تسليم و اخلاص، از شكاكان و منافقان شناخته ميشوند و با قدرت ايمان و قوت يقين خود، شيطان ناپاك را بر زمين كوبيده و لبيك گويان رو به خانهي معبود ميروند، و با نغمهي توحيد و آهنگ عبوديت خود، درههاي سوزان حجاز را پر از سطوت و هيبت ميسازند و دنياي هوسباز شهوتآلود را در برابر نيروي اخلاص خود ميلرزانند.
آري پيروزي در اين امتحان است كه خداوند درهاي فضل و تسليم و احسان خود را به روي بندگان با ايمان ميگشايد و موجبات آسات براي عفو و بخشش او را فراهم ميآورد.
منابع:
1- نهجالبلاغه، خطبه ي قاصله (234)
2- حج برنامه تكامل، سيدمحمد ضياءآبادي