حمد و ستايش خدايي را كه ما را در ماه ضيافت خود، رمضان به ميهماني كتابش پذيرا گشت تا با بهرهمندي از الطاف بيكرانش، مشمول آمرزش و بخشايش او قرار گرفته و در اين ماه پر خير و بركت بيش از پيش با قرآن مأنوس شويم.
- در آغاز از محضر يكي ديگر از درهاي گرانقدر قرآن تقاضامنديم خود را براي تلاوتكنندگان معرفي بفرمايند:
من واقعه، پنجاه و ششمين سورهي قرآن حكيم هستم كه در شهر مكه مكرمه بر وجود معظم ختمالمرسلين محمد امين صلياللهعليهوآلهوسلم نازل گشتهام و داراي 96 آيه ميباشم.
- از شما خواهشمنديم خلاصهاي از محتواي آيات كريمانهي خود را بيان فرماييد:
همانگونه كه از نام من مشخص است آيات من با خبر دادن از واقعه ي قيامت آغاز ميشود و اين كه انسانها را به سه گروه اصحاب يمين، شمال و مقربين تقسيم ميشوند و در ادامه به بيان احوالات آنها، ئلايل مبعث و نشور، حالات خلايق هنگام مرگ و خارج شدن از دنيا ميپردازد.
- لطف نموده و يكي از فضايل تلاوت خود را براي دوستداران قرآن بيان نماييد:
در فضيلت من همينقدر بس كه بدانيد رسول گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي صلياللهعليهوآلهوسلم فرمودهاند: هر كس اين سوره را تلاوت كند از غافلين محسوب نشود و اگر آن را بنويسند و د رمنزل خود نهند خير زيادي مشاهده كنند و هر كه بر قرائت آن مداومت كند، فقر از او برطرف شود و توسعهي مال و زيادي حافظه نصيب او گردد.1
- آيا زمان خاصي براي قرائت آيات نوراني شما توصيه شده است؟
پنجمين ستارهي تابان آسمان امامت حضرت امام صادق عليهالسلام چنين فرمودهاند: هر كس سورهي واقعه را در هر شب جمعه تلاوت كند خداوند او را دوست داشته و محبوب مردم شود و در دنيا به او بدي نرسد و احتياجي نداشته باشد و به هيچ آفتي از آفات دنيا مبتلا نشود و از دوستان حضرت علي عليهالسلام محسوب ميشود و اين سوره مخصوص آن حضرت است و كسي در آن شريك نيست.2
- لطفاً سبب نزول يكي از آيات مكرمهي خود را تعريف نماييد:
به خاطر مي آورم روزي را كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به مسافرت رفته بودند و جمعي به حضورشان رسيدند و گفتند: اي رسول خدا، تشنگي بر ما غلبه كرده، دعا كنيد باران ببارد.
فرمود: اگر دعا كنم و خداوند تعالي باران فرستد، نميگوييد كه طلوع يا سقوط فلان ستاره موجب نزول باران شد؟ گفتند: نه. پس پيامبر دعا فرمود و باران شديدي باريد.
آن حضرت عبور كرد و ديد مردي ظرف خود را پر از باران كرد و ميگويد: اين باران از اثر طلوع فلان ستاره است. پيامبر فرمود: ميدانستم كه بعضي از شما اين سخنان را خواهيد گفت. در اين هنگام آيات 81 و 82 من نازل گشت: «أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ*وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» «اي كافران، آيا باز اين سخن را انكار ميكنيد و قرارداد روزي شما و بهره خود را تكذيب ميكنيد»
آري آنها حظ و نصيب خود را تكذيب كردند و نگفتند اين باران را خدا به رحمت خود نازل كرده، بلكه گفتند فلان ستاره سبب نزول باران شده است.3
همچنين از اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام تأويل اين آيه چنين روايت شده است كه فرمودهاند: تأويل اين آيه آن است اي مردم، نعمت ولايت آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را كه خداوند به شما عطا كرده تكذيب كرديد، پس چگونه خواهيد بود زماني كه جان به گلويتان برسد و چشم شما به جمال مقدس اميرالمؤمنين عليهالسلام بيفتد و ببينيد كه به دوستان خود بشارت بهشت و به دشمنان وعدهي دوزخ ميدهد، پروردگار تزديكتر است به آن حضرت از شما مردم، ولي شما در حق اميرالمؤمنين عليهالسلام معرفت نداريد، به مقام و منزلت ايشان بصير و آگاه نيستيد و چنان كه شايسته است آن بزرگوار را نميشناسيد.4
- خداوند در آيات 90 و 91 شما ميفرمايند: «وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ*فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ» لطفاً بفرماييد منظور از اصحاب يمين چه كساني هستند كه چنين بشارتي را خداوند به آنها ميدهد؟
سؤال شما را بنابر فرمودهي پنجمين امام شيعيان باقرالعلوم عليهالسلام پاسخ ميگويم. ايشان مي فرمايند: رسول اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم به اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: تو آن كسي هستي كه خداوند در ابتداي آفرينش و عالم ذر بر مخلوقاتش حجت آورد و به آنها فرمود (ألست بربكم) آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بلي. آيا محمد رسول من نيست؟ گفتند :بلي. فرمود: آيا علي، اميرالمؤمنين نيست؟ آنها از ولايت تو تكبر كرده و طغيان نمودند مگر اندكي كه اقرار كردند و آنها اصحاب يمين هستند. 5
- در خاتمه از حضور ملكوتي و منور شما كمال تشكر و امتنان را داشته و درخواست بيان يكي ديگر از توصيههاي جانفزاي شما را داريم؟
«فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ»
« تو به نام بزرگ خداي خود تسبيح بگو و هميشه به ياد خدا باش. »6
پی نوشت ها
1- مجمعالبيان ج5، ص212
2- بحارالانوار 92/307، روايت 1
3- تفسير جامع ،ج7،ص61تا63، تفسير ابوالفتوح ج18،ص328 و329
4- تأويلالايات الظاهره ،ج2،ص644
5- تفسير جامع ج7 ص 64، امالي شيخطوسي،ص233
6- واقعه/96