نور جاري
پيش از اين اشاره كرديم كه براي فهم قرآن كريم در بسياري از موارد به آشنايي با مسائلي بسيار فرا تر از زبان عربي نياز است و براي درك بار معنايي آيات ، هرگز رجوع به كتاب لغت كافي نيست. از جمله اينكه فهم كتاب خدا ، علاوه بر دانستن نحوهي كاربرد لغت در سياق آيات، نيازمند احاطه بر كل قرآن كريم است كه آيات آن شامل اقسامي است چون محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص ، تأويل و تنزيل، مقدم و مؤخر ، مطلق و مقيد و ...
از بين اين اقسام، قبلاً آيات محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ مطرح شد و در نوشتار حاضر به ياري خدا به بررسي دو مبحث ديگر در آيات يعني «عام و خاص» و «تأويل و تنزيل» ميپردازيم و تحقيق پيرامون ساير اقسام را از آنجا كه مبتلا به همگان نيست، به علاقهمندان واگذار ميكنيم.
عام و خاص :
آيات مربوط به اين بحث ، به دو گروه تقسيم ميشوند. گروه اول آياتي هستند با لفظ عام و معناي خاص مانند اين آيهي شريفه « يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ » 1 اي بني اسرائيل، به ياد آوريد نعمتي را كه به شما عطا نمودم و شما را بر مردم زمانه برتري دادم.
لفظ « عالمين » در اين آيه يك لفظ عام است ولي معناي خاص دارد چون بني اسرائيل به واسطهي آنچه كه خداوند خاص آنان قرار داده بود فقط بر مردم زمان خودشان برتري داده شده بودند.
نمونهي ديگر آيهي بيست و سوم سورهي نمل است كه ميفرمايد : « وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ » و به بلقيس هر چيزي داده شده بود.
در اينجا نيز لفظ عام ولي معنا خاص است، چون به بلقيس چيزهاي زيادي داده نشده بود ، آنچه به او عطا شده بود، بخشي از دولت و زينت دنيوي بود.
اما اين فقط يك دسته از آياتي است كه به بحث عام و خاص مربوط است. دستهي دوم آياتي هستند كه داراي لفظ خاص و معناي عام ميباشند مانند اين آيهي شريفه « مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا » 2 بدين سبب بر بني اسرائيل حكم نموديم كه هرگاه كسي را بدون قصاص و بدون فساد و فتنهاي به قتل برسانند، مثل آن است كه همهي مردم را كشتهاند و هر كه نفسي را حيات بخشد و از مرگ نجات دهد، مانند كسي است كه همه مردم را زندگي بخشيده است.
چنانچه ميبينيم صورت لفظي آيه به بني اسرائيل اختصاص دارد ولي معناي آن عام است و در مورد همهي مردم مصداق دارد.
روشن است كه شناخت اينگونه آيات و فهم معناي عام يا خاص داشتن الفاظ آنها در درك معنا و مفهوم حقيقي آيات تا چه اندازه مؤثر است.
تأويل و تنزيل :
يكي ديگر از مباحثي كه پيرامون آيات قرآن مطرح است و آگاهي از آن در فهم درست اين كتاب آسماني، شرط لازم است، بحث تأويل و تنزيل است.
تنزيل به معناي ظاهر آيه است كه در قالب الفاظ از ملكوت اعلي نازل شده اما تأويل، مقصد واقعي آيه و به بيان ديگر منظور باطني آن است.
چنانچه ميدانيم كتاب خدا، ظاهري دارد و باطني. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايند:" إن للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنة بطن الي سبعه البطن" قرآن ظاهري دارد و باطني و باطن آن داراي باطن ديگري است كه تا هفت بطن ادامه دارد.
در واقع « تأويل» به معناي حقيقتي است كه در بطن آيات نهفته است و موجب نزول بيانات و احكام قرآن شده است.
فضل بن سيار ميگويد: از امام باقر (عليهالسلام) دربارهي اين حديث نبوي كه « هيج چيز در قرآن نيست مگر آنكه ظاهري دارد و باطني و هيچ حرفي در قرآن يافت نميشود مگر آنكه برايش تعريفي است و براي هر تعريف ، آغازي » سؤال كردم، حضرت فرمودند : ظاهر قرآن، تنزيل آن است و باطنش تأويل آن. مطالبي از قرآن پيش از اين واقع شده ولي مسائلي نيز هنوز تحقق خارجي پيدا نكرده است. قرآن بسان خورشيد و ماه جريان دارد و هر زماني چيزي از آن بيايد و تحقق پذيرد.خداي متعال فرموده است : جز خدا و استواران در دانش(ديگري) تأويل آن را نميداند. ما تأويل قرآن را ميدانيم.3
بنابراين علم به تأويل كلام الله، خاص اهل بيت است كه اهل معرفت و ايمان كامل و علم راسخ ميباشند و درست به همين دليل بيان تأويل آيات قرآن بدون استناد به نقل روايت از معصوم قابل قبول نيست.
از امام صادق(عليه السلام) در كتاب بصائر روايت شده كه فرمودند: خداوند به پيامبرش كه درود خدا بر او و آل او باد، تنزيل و تأويل را آموخت. سپس پيامبر آن را به علي (عليه السلام) ياد داد. قسم به خدا علي(عليه السلام) نيز آن را به ما آموخت.4
به عنوان نمونه به آيهي 61 سورهي نساء بنگريد، ميفرمايند : « أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ » از خدا و رسولش و اولي الامر اطاعت كنيد.
تأويل اين آيهي شريفه و حقيقت اينكه « اولي الامر» چه كساني هستند كه اطاعت از آنان در رديف اطاعت از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است، جز با كلام معصوم روشن نميشود. فقط اوست كه به لطف الهي پرده از تأويل آيه برميدارد و آن را براي همگان روشن ميسازد.
والسلام
پی نوشت ها
1- 122/ سوره بقره
2- 32 / سوره مائده
3- تفسير عياشي ج 1 ص 11
4- مرآة الانوار ص 17