پاييز موسم هجرت پرستوهاست. آنها از سرماي زمستان كه در پيش است از بوي غربت و دلتنگي كه در ميان برگهاي زرد و سرخ پيچيده، ميگريزند. پرستوها پيوندي عاشقانه با بهار دارند و مشتاقانه او را صدا ميزنند و به شوق ديدار با دلهايي آسماني هجرت ميكنند، بيقراري براي رسيدن به بهار در چشم هايشان موج ميزند.
آنان سرزميني را كه همواره سرسبز و با طراوت و برگ درختانش هميشه سبز باشد را جستجو ميكنند و فقط ياد وصال به بهار تحمل سختيهاي سفر را آسان ميكند.
يك قطره از باران بهاري تسليبخش دل و جان خستهي پرستوهاست.
قلبهايشان همواره براي رسيدن به بهاري جاودان ميتپد و چشمهايشان سرشار از انتظار است آنها به اميد روزي هستند كه بهار از آن سوي جادههاي سبز بازگردد، تا فصل خزان و دلتنگي پايان يابد و غنچههاي عشق و ايمان شكوفا انتظارشان شوند و چشمههاي عدالت جاري گردد.
و آن هنگام كه بوي خوش بهار ميوزد، اين نغمهي پرستوهاي مهاجر است كه آمدن او را نويد مي دهند به استقبالش ميشتابند و با ديدارش آرامشي سبز وجودشان را فراميگيرد.
لحظاتي با خود بينديشيم آيا زمان آن نرسيده است كه ما نيز با دلهايي اميدوار و پاهايي استوار به استقبال بهار موعود بشتابيم؟؟!
محبوب من ياريمان كن تا جستجوي بهار را از پرستوهاي مهاجر بياموزيم.