هميشه ما انسانها براي آنكه بتوانيم چيزهاي مبهم و ناشناخته را بشناسيم، به آزمايش كردن روي ميآوريم. در واقع آزمايش و امتحان يكي از راههاي به نتيجه رسيدن و تصميمگيري كردن است. اما شايد اين سؤال در ذهن بسياري از شما نيز نقش بسته باشد كه خداوندي كه علمش بر همه چيز احاطه دارد و چيزي براي او مخفي نيست ،پس چه نيازي به امتحان كردن دارد؟
پروردگار جهانيان در آيات 2 و 3 سورهي عنكبوت در اينباره چنين ميفرمايد:
« أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ*وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ »
« آيا مردم گمان ميكنند همين كه بگويند :«ايمان آورديم» به حال خود رها ميشوند و آزمايش نخواهند شد؟ ما كساني را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان ميكنيم ) بايد علم خدا دربارهي كساني كه راست ميگويند وكساني كه دروغ ميگويند تحقق يابد. »
آري آزمايش الهي همگاني است و آزمونها در چهرهاي مختلف و به اشكال متفاوت صورت مي گيرد. آزمايش الهي يك سنت جاويدان ميباشد كه مخصوص مؤمنان و مسلمانان نيست. بلكه سنتي است كه در تمام امتها برقرار بوده و هست .
امتحان و آزمايش پروردگار با صفت ربّ بودن او نسبت مستقيم دارد. خداوند ربّ آفريدگانش است يعني مخلوقاتش را تربيت ميكند و مربي و پرورشدهندهي آنهاست. به عبارت ديگر ، آزمايش الهي همان «پرورش و تربيت» است. بدون اين امتحانات استعدادهاي انسان شكوفا نميشود و بر درخت وجود انسان ميوههاي اعمال نمايان نميگردد.
بايد شرايط سخت و دشواري چون جنگ، قحطي، طوفان، زلزله ،بيماري و... پيش بيايد تا صفات باطني انسان مانند: شجاعت و دلاوري، سخاوت، حلم، عفت، علم ،صبر و پايداري و.... و نيز صفات متقابل آنها در شخص مورد ابتلاء ظاهر گردد و اين يكي از اثرات امتحان است. پس به اين نتيجه ميرسيم كه امتحان برنامهاي است عملي كه طي آن صفات دروني انسان ظاهر ميشود زيرا به صرف ادعا و گفتوگو نميشود به حقيقت درون كسي پي برد.
مولاي متقيان حضرت علي عليهالسلام ميفرمايند: طلا با آتش گداخته ناب ميشود و مؤمن با بلا و گرفتاري.
و خداوند با آن كه به اسرار درون سينهها آگاه است اما تنها به اعمال مردم نگاه نميكند بلكه دلهاي آنان را نيز ميآزمايد تا از هرگونه شرك و نفاق، شك و ترديد و آلودگي پاك شوند و فقط با امتحان است كه خطمشي افراد مشخص ميشود و به اصطلاح خالص و ناخالص از هم جدا و غربال ميگردند.
از طرف ديگر پاداش و كيفر الهي به اعمال خوب و بد انسان تعلق دارد. در اين رابطه نيز حضرت علي عليهالسلام در فلسفهي امتحانات الهي ميفرمايند: گرچه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولي آنها را امتحان ميكند تا كارهاي خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر آنهاست از آنان ظاهر گردد.
به اين معنا كه صفات دروني انسان نميتواند معياري براي ثواب و عقاب گردد مگر زماني كه در لابلاي اعمال انسان خودنمايي كند و با اين كه خدا همه چيز را ميداند اما بايد علم خدا دربارهي هر گروه از مردم عملاً در خارج صورت تحقق عيني به خود بگيردو زيرا نيات دروني و صفات باطني تا در عمل انسان محقق نشود ثواب و جزا و عقاب و كيفر مفهومي ندارد. پروردگار بندگان را ميآزمايد تا آنچه را در درون دارند را در عمل آشكار كنند و استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و كيفر گردند. البته دامنهي اين آزمونهاي الهي آنقدر وسيع و گسترده است كه حتي انبياء بزرگ با شديدترين و سختترين امتحانات آزموده ميشدند . آري ضرورت امتحان و شكوفا شدن استعدادهاي نهفته در طوفان آزمونهاي سخت در زندگي انسانها از پيامبران بزرگ خدا گرفته تا افراد عادي، تكامل وجود انسانهايي نمونه و پيامبراني همچون ابراهيم و ايوب و... را به دنبال داشته است، بهگونهاي كه هر بار كه از آزموني سربلند بيرون ميآمدند به مراتب و درجات بالاتري از سوي خداوند متعال نائل ميشدند تا جايي كه حضرت ابراهيم عليهالسلام بعد از آزمايشات سخت به مقام امامت ميرسد.
كلام گهربار امام صادق عليهالسلام در اينباره چنين است: بيش از همهي مردم پيامبران الهي گرفتار حوادث سخت ميشوند، سپس كساني كه پشت سر آنها قرار دارند، به تناسب شخصيت و مقامشان.
و اما در ادامهي پاسخ به سؤال مطرح شده يادآوري اين نكته نيز ضروري است كه نه از دست دادن امكانات مادي و درگير شدن با مصائب و مشكلات (فقر، بيماري و...) دليلي بر بيلطفي خداوند نسبت به انسان است و نه داشتن امكانات دليل بر دوري از ساحت قرب پروردگار . بلكه انسان ميتواند در اين جهان پر زرق و برق كه ميدان آزمايش است، بر كرسي آزمايش قرار گيرد و ميزان قدرت ايمان و نيروي اراده و معنويت و فضيلت خود را به نمايش بگذارد. البته پيروزي در اين امتحانات مشروط بر اين است كه انسان با داشتن همهي امكانات همواره بندهي خالص خدا باشد، اسير مال، مقام و فرزند و... نگردد و به خود مغرور نشود و يا با از دست دادن يكي از اين نعمات يا حتي تمام آنها صبر خود را از دست ندهد و به خود متذكر شود كه اقبال و ادبار نعمت از مواد امتحاني است و خداوند طبق حكمتش هر گروهي را به چيزي آزمايش ميكند.
به اين سخن ششمين امام معصوم، حضرت جعفر صادق عليهالسلام توجه كنيد كه مي فرمايند: همانا مؤمن به فراخور كارهاي نيكش بلا ميبيند. پس بلا به فراخور ايمان است و شخص مؤمن بايد بداند كه مبتلا شدن به بلا به سود خود اوست چرا كه بلا، باعث بيدار شدن انسان از خواب غفلت ميگردد و هر فردي حتي در سختيها نيز ياد خدا را فراموش ميكند و ديگر آنكه طبق روايات بلا باعث زدوده شدن گناهان ميشود.
دوستان همواره مراقب باشيد كه امتحانات خداوند در چهرههاي گوناگون به سراغ ما ميآيند، گاهي ممكن است در فشار محروميتها قرار گيريم،در آن شرايط نبايد حاضر به معاوضهي سرمايههاي اصيل و يا اعتقادي خود شويم، فقر و محروميت به سرعت درهم ميشكند اما به بهاي از دست دادن ايمان، تقوي، آزادگي و عزت و شرف.
يا برعكس غرق در نعمت ميشويم و امكانات مادي از هر نظر در اختيار ما قرار ميگيرند. اينجا وظيفهي ما شكر نعمت و غرق نشدن در غفلت، غرور، خودخواهي و خودبيني ، لذات و شهوات و... است.
گاه ما با مردم كشورهايي روبرو ميشويم كه در عين دوري از خدا از تمدن مادي قابل خيرهكنندهاي بهرهمندند و رفاه اجتماعي قابل ملاحظهاي دارند. در اينجا جاذبهي نيرومند مرموزي ما را به سوي اين نوع زندگي ميكشاند و خدا نكند كه به قيمت زير پا نهادن همهي اصولي كه به آن اعتقاد داريم و به قيمت تن دادن به ذلت وابستگي بخواهيم چنين زندگي را براي خود و جامعهي خويش فراهم كنيم. فراموش نكنيم كه اين نيز يك آزمون الهي است.
اميرالمؤمنين حضرت علي عليهالسلام ميفرمايند: بسا نعمتيافتگان كه افزايش تدريجي نعمت آنها، دام است و بسا گرفتاران كه در گرفتاري ساخته ميشوند.
پس يكي از رموز موفقيت در آزمونهاي الهي صبر و پايداري و تكيه بر لطف خاص پروردگار است. به ياد داشته باشيد كه حوادث اين جهان ، سختيها و مشكلاتش، نعمتها و زينتهايش، همه و همه گذرا هستند و اين جهان گذرگاهي بيش نيست. پس در مواقعي كه دستخوش حوادث ميشويد از نيروي ايمان و الطاف الهي استمداد بطلبيد و مطمئن و آرام به راه خود ادامه دهيد و از ايزد يكتا در انتخاب راه صحيح طلب ياري كنيد.
در پايان اين كلام گهربار اميرالمؤمنان علي عليهالسلام را متذكر ميشويم كه «خيري كه آتش دوزخ را به دنبال داشته باشد، خير نيست و شری كه بهشت را به دنبال آورد شر نيست.»