نميخواست بار ديگر بيماري گناه در وجودش ريشه بگستراند، اينبار به پيشگيري قبل از درمان فكر ميكرد و ميخواست بداند چه عواملي زمينهساز شده تا او به بيماري گناه مبتلا شود؟
همانطور كه ميدانيد گناه يك بيماري است و در درمان هر بيماري نيز توجه به دو نكته پيشگيري و سپس درمان بسيار قابل توجه است. پس اگر مرتكب گناه ميشويم و يا مبتلا به بعضي از انواع گناهان هستيم، اول بايد آنچه را كه زمينهساز ابتلا به اين بيماري است را بشناسيم و سپس در راه پيشگيري و درمان قدم برداريم.
ابتدا لازم است به برخي قوا در وجود انسان اشاره كنيم كه به دست قدرت الهي در او به وديعه گذاشته شده و براي زندگي او ضرورت دارد؛ اما همين قواي لازم و ضروري نياز به مراقبت و كنترل دائمي دارند وگرنه ميتوانند زمينهساز انواع گناهان شوند.
يكي از اين قوا ، غريزه نام دارد كه اگر از حال تعادل خارج شود و دچار افراط يا تفريط شود، سرچشمهي گناهان بسياري خواهد شد.
به عنوان مثال غرائزي چون غضب و شهوت در وجود انسان لازم است . نيروي غضب براي دفاع و شهوت براي بقاي نسل ضروري است. ولي همين غرائز لازم، اگر بر اثر افسارگريختگي طغيان كنند، موجب جنايات ويرانگر و انحرافات جنسي و... خواهد شد. پس شناخت راههاي تعديل غريزه براي انسان ضرورت دارد.
همچنين تفكر و انديشه كه سرچشمهي كارها در وجود انسان است، چنانچه سالم باشد، محصول سالم و اگر آلوده باشد، بازده ناسالم و آلوده خواهد داشت.
اميرالمؤمنين عليهالسلام در اينباره ميفرمايند:« كسي كه دربارهي گناه بسيار فكر كند، او را به سوي گناه سوق ميدهد. »1
آري فكر گناه ميتواند كانون تصميمگريري وجود انسان را آلوده نمايد و چنين كانوني به تاريكي گناه نزديكتر است تا به روشنايي اطاعت از خدا.
قلب انسان نيز مركز تصميمگيري و چگونگي اعمال است. در واقع قلب پاك و سليم يا همان نيت سالم، منشأ كارهاي نيك ميشود و قلب ناسالم و نيت ناپاك، كانون فساد است.
از همينرو رسول اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم فرمودهاند: « نيت مؤمن بهتر از عمل اوست و نيت كافر بدتر از عملش و هر كس طبق نيتاش عمل كند. »2
پس بايد بكوشيد همواره در راستاي اطاعت از خدا و دوري از گناهان ، به پاك نگه داشتن قلب و نيت خود، توجه عميق داشته باشيم.
در بررسي زمينههاي گناه علاوه بر مواردي كه بيان شد اكنون ميخواهيم از بين اموري كه با كيفيت و كميت خاصي زمينهساز گناه هستند به بيان يكي از آنها با عنوان « زمينههاي فرهنگي و تربيتي گناه » بپردازيم.
- يكي از زمينههاي فرهنگي و تربيتي گناه ، جهل و حماقت است كه انسان را به سوي گناه ميكشاند. همانطور كه يك فرد جاهل و نادان غذاي آلوده به ميكروب را بر اثر جهل به آساني ميخورد ولي يك دكتر ميكروبشناس هرگز آن را نميخورد . اميرالمؤمنان علي عليهالسلام در مورد جهل چنين فرمودهاند: « جهل مركز زشتي است، جهل ريشه و پايهي زشتي است ، جهل موجب تباهي معاد انسان است. »3 و در جايي ديگر فرمودهاند: « نميبيني جاهل را مگر اين كه يا راه افراط و زيادهروي را ميپيمايد و يا راه تفريط و كوتاهي از حد اعتدال را »4
- قوانين و سنتهاي غلط بشري: انسان هنگامي از آلودگي به گناهان مختلف نجات ميِيابد كه در پرتو قانوني كامل كه تمام ويژگيهاي ساختار انسانها را مورد توجه قرار داده باشد و موجب تكامل و رستگاري بشر گردد، زندگي كند. واضح است كه چنين قانوني جز قانون الهي نخواهد بود چرا كه خداوند ، آفريدگار انسان است و به تمام خصوصيات روحي و جسمي او آگاه ميباشد ، بنابراين قوانين غلط بشري ميتواند يكي از عوامل و زمينههاي فرهنگي گناه محسوب گردد . زيرا اين قوانين به جاي آنكه نجاتبخش باشند گمراهكنندهاند.
در كلامي از اميرالمؤمنين عليهالسلام در نهجالبلاغه آمده است: « آغاز پيدايش فتنهها ، پيروي از هواهاي نفساني و احكام و قوانين نادرست و اختراعي است (مانند قوانين بشري) احكامي كه در آنها با كتاب خدا مخالفت ميشود. »5
از جمله قوانين بشري ميتوان به ازدواج با همجنس، قانوني بودن ربا و قمار و مشروبات الكلي، كشف حجاب ، اختلاط مدارس دختر و پسر ، آزادي بيقيد زنان، گناه شمردن ازدواج موقت و .... اشاره نمود كه هر كدام منشأ و زمينهساز گناه بوده و فرد و جامعه را به تباهي و انحراف ميكشاند.
- تقليد كوركورانه: از ديگر زمينههاي فرهنگي گناه « تقليد كوركورانه » است. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: « هنگامي كه رسولان خدا مردم را به توحيد و ترك بتپرستي دعوت ميكردند بتپرستان در پاسخ ميگفتند: « شما انسانهايي مانند ما هستيد و ميخواهيد ما را از آنچه پدرانمان ميپرستيدند، بازداريد »
و همين منطق بياساس آنها بود كه نميگذاشت آنان از گناهان و انحرافات عقيدتي و اخلاقي خود دست بكشند.
- تحريف قانون الهي و التقاط آن با قوانين بشري از ديگر موارد زمينهساز ميباشد . به اين معنا كه قوانين الهي را تحريف و التقاط قوانين بشري و قوانين تحريفشده الهي ر ابه عنوان قانون خدا معرفي مينمايند، معجوني كه از بدعت و دينسازي سر بيرون ميآورد. حضرت علي عليهالسلام در بخشي از خطبهي 50 نهجالبلاغه ميفرمايند: بخشي از حق و بخشي از باطل گرفته ميشود، سپس با يكديگر آميخته ميگردد. پس در اينجاست كه شيطان بر دوستداران خود غلبه ميكند. و در جايي ديگر اينگونه فرمودهاند: « بدترين مردم نزد خدا رهبر ستمگري است كه خود گمراه است و مردم به وسيلهي او گمراه ميشوند. سنتهاي پذيرفته شده را از بين ميبرد و بدعتهاي متروك را زنده ميكند. »
قرآن كريم نيز به اين مورد توجه كرده و به حفظ حريم قانون الهي بسيار تأكيد نموده و از انحراف آن نهي كرده است تا آنجا كه بدعتگزار در اسلام را به اعدام محكوم نموده است و تفاوتي ندارد كه بر قانون اسلام چيزي بيفزايد و يا از آن بكاهد، حلالي را حرام كند و يا بالعكس.
- گفتار و كتب ضاله: وسايل تبليغاتي گمراهكننده يكي ديگر از زمينههاي فرهنگي گناه محسوب ميشوند. لذا در اسلام خواندن « كتب ضالّه » و يا گوش دادن به سخنان گمراهكننده حرام است. چنانچه در تاريخ ديده ميشود دشمنان با انتشار كتب گمراه كننده مردم را از حق بازداشته و به سوي باطل ميكشانند.
به عنوان نمونه: وقتي اسلام ظهور كرد، دانشمندان يهود، موقعيت خود را در خطر ديدند و اوصافي را كه دربارهي پيامبر اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم در تورات آمده بود، تغيير دادند و صفاتي را كه ضد او بود در تورات نوشتند تا عوام مردم به سوي اسلام جذب نشوند و خداوند آنان را در آيهي 78 سورهي بقره سرزنش مينمايد.
- شخصيتگرايي: يكي ديگر از زمينهها شخصبتگرايي ميباشد. انسان طبعاً الگوگراست و اگر الگوي او يك انسان كامل باشد با پيروي از آن الگو ميتواند به اهداف عالي انساني نايل گردد ولي با پيروي از الگوهاي كاذب، ضربات سنگيني بر پيكر انسانيت وارد ميشود. پس بايد در اين راستا با كمال دقت و احتياط گام برداشت و اسوه و الگويي حسنه را براي حركت در تمامي ابعاد زندگي انتخاب نمود.
پی نوشت ها
1-غررالحكم 2- اصول كافي ج2 ص48
3- فهرست غرر 4- نهجالبلاغه حكمت 70
5- نهجالبلاغه خطبه 50