عزم سفر كردهايم، سفري به آينده. ميگويند راه سخت و دشواري است، پس براي اين كه به راحتي از جاده ها و گردنههاي آن بگذريم، بايد شب و روز به فكر باشيم و امكانات سفر را فراهم كنيم.
آري ميخواهيم به هولناكترين روز زندگي هر انساني سفر كنيم!! روز هشداردهندهاي كه مرور حوادث آن، انسان را از خواب غفلت بيدار و به او يادآوري ميكند كه اين جهان نيز پاياني دارد و پايان جهان يعني آغاز رستاخيز!
همان رستاخيزي كه هولش عظيم است و فزعش اكبر. همان رستاخيزي كه پروردگار عالم در وصف آن فرموده است:« قيامت از نظر شدائد و سختيها بر آسمان و زمين سنگين است و واقع نشود مگر به صورت ناگهاني.»
اين آيهي شريفه به اين حقيقت اشاره ميكند كه مرگ جهان، يك مرگ تدريجي نيست بلكه كاملاً ناگهاني و همراه با حوادثي تكاندهنده است همچون متلاشي شدن كوهها، زلزلههاي عظيم و ويرانگر، انفجار درياها، تاريك شدن ماه و خورشيد و ستارگان، شكافتن آسمانها و... قرآن كريم به ما ميگويد كه نفخ صور نشانهاي است از فرا رسيدن مرگ جهان. صيحهي عظيمي كه تمام آسمان و زمين را پر ميكند و با شنيدن آن همهي موجودات زنده به يكباره ميميرند مگر كساني كه خدا بخواهد.
اما اين نفخه، گرچه نداي مرگ و نابودي است، نويد آغاز ديگري را همراه دارد چرا كه پس از آن يكبار ديگر در صور دميده ميشود و اينبار همهي مردگان زنده ميشوند و در واقع اين نفخهي حيات است.
پس سراي آخرت، ادمهي اين دنيا نيست، بلكه اين جهان با آن حوادث هولناك و عظيم درهم ميريزد و آن هنگام، جهان نويني بر ويرانههاي آن بنا ميشود و رستاخيز انسانها در آن سراي جديد است.
ما انسانها در عالم آخرت، حياتي كاملاً متفاوت را آغاز ميكنيم، حياتي بر پايهي قوانيني جديد كه متناسب با آن سراست. درست مانند دنياي رحم مادر كه كاملاً متفاوت با اين دنياست و جنين با قوانين خاص آن عالم دوران نه ماهه را پشت سر ميگذارد. تغذيه ، تنفس و همهي آثار و لوازم حيات در آنجا متفاوت با اين عالم است و با پا گذاشتن به دنيا، همهي قوانين زندگي نوزاد تغيير ميكند. عالم آخرت نيز چنين است. در رستاخيز نيز انسانها از شكم خاك بيرون ميآيند اما اين زنده شدن و حيات، تدريجي نيست. همه از اولين و آخرين يكجا وارد عالم آخرت ميشوند.
در آن سرا مرگ براي هيچ موجودي رخ نميدهد، اجزاي آن عالم همه به معناي حقيقي زندهاند. در سراي دنيا چهرهي باطني انسانها پوشيده و مخفي است و خوب و بد آنها پنهان اما در رستاخيز باطنها ظاهر و پنهانها آشكار ميشود.
در دنيا آتش ضد حيات است و هر موجود زنده را نابود ميكند اما در آخرت، آتش موجود زندهاي است واجد حيات و شعور .
تفاوت ديگر در بحث تجسم اعمال است. در آن عالم هر كس حقيقت عمل خويش را مجسّم ميبيند و نه تنها اعمال ظاهري كه حتي نيات فرد نيز تجسّم مييابد.
دادگاه رستاخيز نيز با دادگاههاي دنيا تفاوتهاي عمده دارد. در آنجا خداوند متعال خود بر اساس حق به حسابها رسيدگي ميكند و شاهدان آن دادگاه، فرشتگان، زمين و زمان و اعضاي بدن ميباشند.
در سراي آخرت ، پاكان و ناپاكان از يكديگر جدا ميشوند برخلاف اين دنيا كه همه بايد به صورت اجتماعي زندگي كنند و ناگزير در آنچه دامنگيرشان ميشود از خير و شر شريك ميشوند. آنجا پاداش و جزاي هر كس به خود او مربوط است و هيچكس در اثر عمل نارواي ديگري معذب نميشود.
همهي آنچه كه گفتيم در واقع نيمنگاهي است از دريچهاي كوچك كه به سوي رستاخيز باز ميشود.
امام سجاد عليهالسلام ميفرمايند: شديدترين ساعات آدمي سه ساعت است: اول ساعتي كه ملكالموت را ميبيند، دوم ساعتي كه از قبر برميخيزد و سوم ساعتي كه در پيشگاه الهي حضور مييابد و يا رهسپار بهشت ميشود يا راهي آتش.
بيان گوشهاي ناچيز از اخبار رستاخيز و حوادث عظيم و هولناك آخرت هشداري است به همهي انسانها كه خود را از زندان غفلت و غرور نجات دهند و شيشهي عمر اين دنيا را پايدار ندانند، در هر زمان آمادهي استقبال از چنين حادثهي عظيمي باشند و وظيفه و تكليف امروز خود را به فردا نيفكنند كه فرصتها پايان مييابد و رستاخيز از راه ميرسد.