• صفحه اصلی
  • آشنایی با فرق و ادیان
  • بهائیت
  • تاریخچه بهائیت (معرفی مؤسسان و چهره‌های تأثیرگذار) (1)

 bahaeyat1

 


فصل اول
معرفی مؤسسان و چهره‌های تأثیرگذار
درس اول :
الف) سید علی محمد شیرازی (باب)
علی محمّد شیرازی جوان جویای نامی که در شیراز به دنیا آمد( 1) در سنین کودکی پدرش را از دست داد و از خانه پدری به خانه دائی بزرگش سید محمد شیرازی کوچید در حدود هفت سالگی در مکتب خانه قهوه اولیاء (بیت العباس) که معلمش شیخ محمّد عابد از شیفتگان شیخیه بود مشغول به تحصیل شد. ( 2)


عباس عبدالبهاء می نویسد:
بعد از بلوغ در ابوشهر، اوّل بشراکت خال و بعد مستقّلاً به تجارت مشغول بوده و به حسب آنچه از او مشهود بود مشهور به تديّن و تعبّد و صلاح و تقوی و به اين صفات ، منظور نظر ناس بوده ( 3)
البته این تدین و تعبّد و صلاح و تقوی که عبدالبها از آن می گوید عبارت است از یک سری اعمال خرافی و ریاضات شاقه غیر اسلامی زیرا او در ایام حضورش در بوشهر درگرمترین ساعات روز به پشت بام منزل می رفت و رو به خورشید به راز و نیاز می پرداخت منابع بهائی در این باره آورده اند:
.. با آنکه هوا در نهايت درجهء حرارت بود هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشريف ميبردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت حرارت می‌تابيد و لکن هيکل مبارک قلباً بمحبوب واقعی متوجّه و بدون آنکه اهمّيّتی بشدّت گرما بدهند بمناجات و نماز مشغول بودند دنيا و هر چه در آن موجود بود همه را فراموش فرموده از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصربعبادت مي پرداختند. .... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب بقرص شمس نظر ميفرمودند و مانند عاشقی بمعشوق خود باو توجّه کرده با لسان قلب با نيّر اعظم به راز و نياز ميپرداختند...ولی مردم نادان و غافل چنان می‌پنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند (4 ).


یکی از پژوهشگران مطلب مهمی را گوشزد میکند و آن همزمانی فعالیت شرکت های استعماری با سالهای اقامت باب در بوشهر است:
زماني‌که باب در بوشهر اقامت گزيد، پنج يا شش سال، از پانزده يا هيجده سالگي، سال‌هاي آغازين فعاليت خاندان ساسون، در بنادر بوشهر و بمبئي بود. هر چند ديويد ساسون در سال 1833 مرکز شبکه تجاري گسترده‌اش با ايران را از بوشهر به بمبئي منتقل کرد ولي خويشان و کارگزاران او همچنان نبض تجارت بوشهر- بمبئي را به دست داشتند. (5 )


ایشان نکته بسیار دقیق و ظریفی را در ارتباط با تاریخ نگاری ادوارد براون متذکر میشود:
اين دوران از منظر تأثير آن در تکوين باب 15-23 ساله يا 18-25 ساله، که مهم‌ترين سنين در شکل‌گيري شخصيت انسان است، بايد بيش از هر مقطع ديگر مورد توجه براون قرار مي‌گرفت. در اين سال‌ها، باب نوجوان و جوان در بوشهر مي‌زيست؛ بندري که مرکز استقرار دفاتر و کارگزاران کمپاني‌هاي بزرگ غربي و کانون اصلي تجارت ايران با هند بريتانيا و بنادر تجاري مهم جهان آن روز، چون بمبئي و لندن و بوستون، بود. اين نکته کم‌اهميتي نيست... کار براون غفلت نيست، تغافل است. براون مي‌دانست، ولي به معرفي بوشهر سال‌هاي 1830 ميلادي نپرداخت تا اسطوره او و ديگران از بابي‌گري، به‌عنوان «دين جديد شرقي»، فرو نريزد. (6 )


بعد از گذشت پنج سال اقامت در بوشهر، علی محمد در نوزده سالگی برای ادامه تحصیل به کربلا رفت و در مجلس درس سید کاظم رشتی شاگرد و وارث مقامات دنیوی شیخ احمد احسائی حضور پیدا کرد که مدت دو سال به طول انجامید(7). سپس در 1258 به شیراز بازگشت و با دختری از خویشان مادر ازدواج کرد که تنها ثمره آن کودکی به نام سیداحمد بود که در 4 ماهگی درگذشت
سید کاظم رشتی درسال 1259 هجری دارفانی را بدرود گفت و میان شاگردانش نزاعی برای جانشینی او در گرفت و شاگردان او به دو گروه اصلی کرمانی (پیروان محمد کریم خان قاجارکرمانی) و آذربایجانی (پیروان میرزا شفیع تبریزی، میرزامحمد مامقانی و ملامحمد باقر اسکوئی) تقسیم شدند اما برخی از شاگردان سید بلاتکلیف مانده بودند


ملاحسین بشرویه ای از یاران خاص سیدکاظم رشتی در هنگام مرگ استاد در کربلا حضور نداشت بعد از بازگشت از سفر چند روزی برای استاد به سوگواری نشست
نبیل زرندی قضایا را چنین شرح می دهد:
بعد از پايان ايّام سوگواری عدّه‌ای از شاگردان سيّد مرحوم را که دارای اخلاص بودند بنزد خويش خواندند و از آنها پرسيدند استاد بزرگوار ما در اواخر ايّام چه وصيّتی فرمود و آخرين نصيحتهای او چه بود؟
در جواب گفتند که استاد بزرگوار نهايت تأکيد را فرمودند و چند مرتبه بما تکرار کردند که بعد از وفاتش ترک منزل و خانمان گوئيم و در بلاد منتشر شويم و بجستجوی حضرت موعود پردازيم و هيچ امری را بر اين مسئله ترجيح ندهيم. (8 )

نوشته نبیل زرندی باعث ایجاد چند سوال می گردد:
1. اگر سید کاظم چنین دستوری داده است چرا سایر شاگردان سید در پی موعود نبودند؟
2. آیا یاران و شاگردانش از فرمانی به این مهمی بی خبر بوده اند و تنها تعداد اندکی از شاگردان مجهول الهویه او چنین مطلبی را عنوان کرده اند؟
3. مصطلح است که وقتی فرمانی با این وضوح و اهمیت میرسد و افراد نمی خواهند آن را اجرا کنند به تأویل و تفسیر دلخواه می پردازند نه آن که به بوته فراموشی بسپارند؟
4. با عنایت به اختلافات شیخیان آذربایجان و کرمان اگر سید چنین فرمانی داده بود آیا عدم توجه به این دستور مهم نمی تواند دست آویز خوبی برای متهم کردن گروه مقابل باشد؟

اما بشرویه ای که روحیه ای ماجراجو داشت او با گروهش برای جوان شیرازی فرصتی پدید آوردند تا او نیز با ادعائی دیگر به میانه میدان رقابت گام نهد نبیل می نویسد که ملا حسین 40 روز به اعتکاف گذرانید و سپس به جستجوی موعود پرداخت:
اعتکاف چهل روزهء ملّاحسين که تمام شد به همراهی برادر و خالو زاده‌اش بنجف برگشت. شب از کربلا ردّ شد و پس از زيارت نجف بجانب بوشهر روان گرديد.
قطعا هدف ملاحسین از سفر به بوشهر جستجوی موعود نیست زیرا هیچ توجیه دینی ندارد پس چرا برای جستجوی موعود به بوشهر میرود؟ آنچه قطعی است این است که هدف در نواحی جنوبی ایران تأمین میشود چراکه زحمات و هزینه های سفر آنقدر هست که حتی ملاحسین را از سفری مبتنی بر شانس و اقبال بازدارد.
با عنایت به اینکه نبیل زرندی از ملاقات بی نتیجه ملّا حسين با میرزا حسن گوهر و میرزا محیط کرمانی از شاگردان ارشد سید کاظم در کربلا گزارش میدهد ( 9) قوی ترین احتمال برای سفر به بوشهر رفتن به کرمان و ملاقات با کریم خان باشد اما در همان بوشهر نفحهء لطيفهء غيبی بمشامش رسيد زيرا در اين شهر محبوب عالميان چندی متوقّف و بتجارت مشغول بودند. روائح قدسی که از انفاس طيّبهء حضرت موعود در فضای اين شهر منتشر بود مشام جان آن طالب صادق را معطّر ساخت ( 10)
این نفحهء لطيفهء غیبی چه بود؟( 11)
جواب این سوال را در تحقیق مورخ معاصر عبدالله شهبازی میتوان یافت:
از نيمه اوّل سده نوزدهم، ساسون‌ها، و ساير سران يهوديان بغدادي مانند خاندان‌هاي عزرا و کدوري و گبّاي، در اتحاد با اليگارشي پارسي ( 12) و برخي شرکاي مسلمان، چون خاندان آقاخان محلاتي (سران اسماعيليه)، و هندو، چون خاندان‌هاي تاگور و سن، (13 ) مقتدرترين کانون مالي- تجاري و سياسي بمبئي و بنگال به‌شمار مي‌رفت که از طريق حکومت هند بريتانيا بر مقدرات ايران تأثير بزرگ گذارد. اينان بنيانگذاران فرقه‌هاي رازآميز، چون فراماسونري و تئوصوفي و فرقه‌هاي ديني چون برهما ساماج و احمديه (قادياني)، در شبه قاره هندوستان بودند همان‌گونه که شرکاي ايراني‌شان فرقه‌هاي همسان را در ايران بنيان نهادند
با این سرنخ میتوان مفهوم نفحهء لطيفهء غیبی را فهمید و علت اینکه نبیل نوشته است بر حسب سائقهء غيبيّه بجانب شيراز روان گشت. را پیدا کرد.(14 )
داستان وقتی جالب تر می شود که علی محمد شیرازی هم از آمدن ملاحسین باخبر است و به پیشواز او میرود ( 15) به هر روی شب پنجم جمادی الاولی 1260 هجری نزد ملا حسین بشروئی مدعی بابیت امام زمان شد و خود را نماینده خاص و باب موعود نامید. البته این ادعا مخفیانه بود وطی مدت 5 ماه تعداد پیوستگان باب به 18 تن رسید که با خود باب نوزده نفر می شدند بنا براین باب نوزده را مقدس شمرد و حرکت خود را علنی کرد یاران خود را به نقاط مختلف گسیل داشت و خود به قصد حج شیراز را به مقصد بوشهر ترک کرد (16 )

اولین ادعای علنی باب
بنا بر آنچه در منابع تاریخی و عقیدتی فرقه آمده است باب در رسالهء دلائل سبعه دستور داده بود:
بر اهل ايمان واجب است در اذان نماز جمعه اشهد انّ عليّا قبل نبيلٍ (محمّد) باب بقيّة اللّه را اضافه کنند ملّا صادق ... بی‌ترديد باجرای آن اقدام کرد و در مسجد نو که امام جماعت بود اذان نماز را با فقره مزبوره انجام داد (18 )
علی محمد شیرازی با این کار قصد داشت بابیت خود را به مردم اعلام کند اما دستگیری وی را به همراه داشته و در مسجد وکیل شیراز بعد از پنج بار لعنت برخود، ادعای خویش را انکار و ازگفته های خود توبه نمود و در آن شهر تحت مراقبت و حبس خانگی قرارگرفت. (19)
شیوع بیماری وبا و در پی آن بروز نابه سامانی های اجتماعی در شیراز، علی محمد را راهی اصفهان کرد منوچهرخان معتمد الدوله حاکم گرجی تبار آن شهر که اسناد بسیاری دال بر سر سپردگی او به روسیه تزاری موجود است به شکل غریبی به حمایت او پرداخت و علی محمد دلگرم از حمایت او در مجلس علمای اصفهان که توسط امام جمعه تشکیل شد حضور یافته به تکرار ادعای خویش پرداخت. علمای اصفهان ادعای باطل وی را ارتداد تلقی کرده که می توانست منجر به فتوای قتل او شود اما شبه جنون مانع از صدور این حکم شد.(20) منوچهرخان حاکم اصفهان با حیله او را چهار ماه در عمارت خورشید پنهان کرد اما مرگ حاکم باعث آشکار شدن این راز شد. (21)
پس از مرگ معتمد الدوله، مردم اصفهان متوجه حضور علی محمد در اصفهان شده و با شلوغ شدن اوضاع، حکومت مرکزی توسط میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه دستور احضار و فرستادن او را به تهران صادرکرد. اما قبل از رسیدن به تهران، میرزا آقاسی طی نامه ای دستور داد تا وی به ماکو تبعید گردد. (22)
تواریخ بابیه توقف علی محمد در ماکو را 9 ماه دانسته که پس از آن به قلعه چهریق تبعید شد. در سال 1264 هجری از قلعه چهریق به تبریز احضار و محاکمه گردید. وی که چهار سال تنها ادعای بابیت داشت، در مجلس محاکمه خود را قائم موعود نامید.(23) و علمای شیخیه تبریز برای بار دوم فتوای قتل او را صادرکردند. (24)
سرانجام در سال 1266 هجری به دنبال اغتشاش های مختلفی که در سطح کشور به رهبری پنهان وآشکار وی صورت گرفت، حکم اعدام او صادر شد.(25) و میرزا تقی خان امیر کبیر این حکم را اجرا و او را به دار مجازات آویخت. (26) بدین ترتیب داستان جوان شیرازی بعد از شش سال به پایان رسید و پرونده اش بسته شد. اما پیروان نا آگاهش بدون اینکه معجزه ای از او ببینند، داعیه اش را پذیرفته کورکورانه بدنبالش حرکت کردند.

__________________________________________________________________

1- تلخیص تاریخ نبیل صفحه 58
2. حاج ميرزا جاني کاشاني، کتاب نقطة‎الکاف در تاريخ ظهور باب و وقايع هشت سال اوّل از تاريخ بابيه، به‌کوشش ادوارد براون، ليدن:‌ بريل، 1910، ص 109.
3. عبدالبهاء، مقاله شخصى سياح، ص ۲
4- تاريخ نبيل مطالع الانوار صص ٦2 / ٦٤
5. شهبازی عبدالله، ، خاندان باب و تجارت جهانی تریاک، قسمت اول مندرج در سایت شخصی به آدرس : http://www.shahbazi.org/pages/Bab_Family1.htm
6. شهبازی ، قبلی
7- اسرارالآثارجلد 1 صفحه 192.
8.مطالع الانوار ص ٣٧
9.مطالع الانوار ص ٣٨
10.مطالع الانوار ص 40
11.بابیان و بهائیان هر تفسیری دارند بماند برای خودشان
12. بنگريد به: عبدالله شهبازي، «سِر اردشير ريپورتر، سرويس اطلاعاتي بريتانيا و ايران»، بخش دوّم: پارسيان، خاستگاه اردشير ريپورتر.

http://www.shahbazi.org/pages/Reporter_Ardeshirji2.htm

13. خاندان تاگور از بلندپايه‌ترين «کمپرادورها»ي شرق است. آنان از نخستين کساني بودند که به عنوان کارگزار کمپاني هند شرقي بريتانيا در بنگال به ثروت و قدرت رسيدند و در سده پسين خود را در ساختار اليگارشي جهاني به بالاترين لايه‌ها ارتقاء دادند. بنيانگذار اين خاندان دوارکانات تاگور (1794-1846) است. پيوند با مقامات انگليسي بنگال راز پيشرفت دوارکانات بود. بخش مهمي از ثروت انبوه خاندان تاگور، چون خاندان‌هاي زرسالار پارسي، از طريق قاچاق گسترده ترياک به چين در نيمه اوّل سده نوزدهم ميلادي به دست آمد. دوارکانات تاگور از طريق يونيون بانک کلکته با خاندان‌هاي روچيلد و ساسون، زرسالاران نامدار يهودي، پيوند داشت. يونيون بانک کلکته از نهادهاي مالي متعلق به خاندان‌هايي بود که از طريق قاچاق ترياک به چين اليگارشي زرسالار معاصر را بنيان نهادند. ديويد عزرا و موسي هاکوهن، از خويشان ساسون‌ها، نيز از سهامداران بزرگ يونيون بانک بودند. اعضاي خاندان تاگور در دوران حيات دوارکانات و پس از او به عنوان متنفذترين کارگزاران بومي کمپاني هند شرقي و حکومت هند بريتانيا، و نيز از بنيانگذاران مطبوعات و نهادهاي ديني و فرهنگي هندو، شناخته مي‌شوند. پسر بزرگ دوارکانات، به نام دبندرانات تاگور (1818- 1905)، در توسعه فرقه نوپديد برهما ساماج جايگاه برجسته داشت. به‌نوشته باکلند، دبندرانات تاگور «پدر معنوي کشاب چاندرا سن بود.» برهما ساماج نخستين جريان نيرومند «نوسازي ديني» است که در هند و بر بستر آئين هندو پديد آمد. اين تجربه‌اي موفق بود و لذا اندکي بعد با بهره‌گيري از الگوي آن فرقه بابي- بهائي را در ايران سامان دادند.
مهم‌ترين شريک خاندان تاگور، علاوه بر زرسالاران پارسي کلکته و بمبئي، خاندان سن بود. رام کمال سن (1783-1844)، نياي اين خاندان، در کنار دوارکانات تاگور، از بنيانگذاران «اتحاديه زمين‌داران» در بنگال بود. کشاب چاندرا سن (1838-1884)، نوه رام کمال سن، تحصيلات خود را در مدارس انگليسي کلکته به پايان برد و در سال 1856 به برهما ساماج پيوست. او در سال 1866 سازمان مستقل خود را به نام «برهما ساماج هند» تأسيس کرد. کشاب چاندرا سن در سفر بريتانيا با فريدريش ماکس مولر معاشر بود و از او مي‌آموخت. ماکس مولر انديشه‌پرداز و شرق‌شناس نامدار آلماني و مستخدم کمپاني هند شرقي بريتانيا است که از سال 1868 به تدريس زبانشناسي تطبيقي در دانشگاه آکسفورد اشتغال داشت. ماکس مولر بنيانگذار مکتب «آريايي‌گرايي» است. او پس از کشاب، از سال 1875، کلنل الکات آمريکايي و مادام بلاواتسکي روس، بنيانگذاران طريقت تئوسوفي، را از نظر فکري تغذيه و راهنمايي مي‌کرد. در سده بيستم ميلادي، اعقاب خاندان سن از مناصب عالي سياسي و علمي در هند و جهان برخوردار بودند. امروزه، وارث اين خاندان پروفسور آمارتيا کومار سن (متولد 1933)، دانش‌آموخته کمبريج و برنده جايزه نوبل سال 1998 در حوزه علوم اقتصادي، است. پروفسور سن در سال 1991 با پروفسور اما روچيلد (متولد 1948)، دختر لرد ويکتور روچيلد، ازدواج کرد. اِما دختر ويکتور روچيلد از دوّمين زنش، ترزا (تس) مايور، است و خواهر لرد يعقوب روچيلد (لرد روچيلد چهارم). تس مايور، چون ويکتور، از دوران جنگ جهاني دوّم با سرويس اطلاعاتي بريتانيا (ام. آي. 6) کار مي‌کرد. اِما روچيلد استاد تاريخ اقتصادي بريتانيا در دانشگاه هاروارد است و از اعضاي برجسته تانک انديشه اليگارشي زرسالار معاصر. ويکتور روچيلد (1910-1990) و تس مايور (1915-1996) از صميمي‌ترين دوستان سِر شاپور ريپورتر و همسرش، آسيه، بودند و لرد روچيلد کنوني (جيکوب= يعقوب) نيز در جواني، در دوران محمدرضا شاه، به ايران سفر کرده و با شاپور دوست است. براي آشنايي بيش‌تر بنگريد به: «دين سازان بنگال: خاندان‌هاي تاگور و سن». http://www.shahbazi.org/pages/Iqbal_Nariman_Iran7.htm
14.مطالع الانوار ص 40
15.مطالع الانوار ص ٤١
16.- مطالع الانوار ص 43 و50
17.. به نظر میرسد باب هرگز به مکه نرفت زیرا آنچه ادعا میشود در این سفر اتفاق افتاد جز در منابع بابیان و بهائیان تأیید نشده است که انهم نمی تواند اعتبار داشته باشد .

18.مطالع الانوار ص ١٢٣
19- تلخیص تاریخ نبیل صفحه 132
20- تلخیص تاریخ نبیل صفحه 179
21- همان صفحه 184
22- همان صفحه 198
23- همان صفحه 280
24- فتنه باب اعتضاد السلطنه صفحه 30
25- تلخیص تاریخ نبیل صفحه 48
26- تاریخ ظهورالحق جلد 2 صفحه 487 . اعدام علی محمد شیرازی درروزیکشنبه 28 شعبان 1266 قمری درتبریزبود.
27-عبدالحسین آیتی در کشف الحیل می نویسد :
شخص مطلعي که او از پسر ميرزا رضا قلي برادر مسلم بها شنيده بود که تولد ايشان در ماه ذيحجه (1232) واقع شده و چون معمول بود که هر کس در آن ماه متولد شود او را حجي گويند لهذا ميرزا حسينعلي را هم به حجي ميرزا حسين و يا حسينعلي موسوم ساختند. اينجا بود که بر جعاليت و تاريخ‏سازي بها و اطرافيانش آفرين گفتم چه بين ذيحجه 1232 تا محرم 1233 ده بيست روزي بيشتر فاصله نيست. مثلا آقاي نوري در نهم يا دهم ذيحجه متولد شده باشد تا دوم محرم بيست و يک روز يا دو روز فاصله است پس تدبير انديشيده‏اند که اين عيد مولود را از آنجا برداشته بياورند بچسبانند به مولود باب که به يک تير چند نشان زده باشند: 1 - اين که لقب حجي را بي‏مورد انگارند و از آن لقب که به نظرشان ننگ مي‏آمده خلاص شوند. 2 - اين که در دهه عاشورا که ايام عزاداري مسلمين است عيدي قرار داده باشند يا اگر بابيها براي باب عيدي مي‏گيرند ايشان هم در جوار آن در آيند تا يک روزش دو روز و عيدش مهمتر و مفصلتر شود. 3 - اين که اين مجاورت زماني را هم نوعي از معجزه قلمداد کنند کشف الحیل صص 84/85

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید