وهابیت و توحید

 vahabyat3

از آنجا كه وهابيت داراي تفكرات ظاهر گرايي و در تضاد با تاويل و تعقل است با مشاهده برخي از آيات قرآن و بسياري از روايات كه در منابع اهل سنت آمده است معتقد به ظاهر آنها شده و براي خدا اعضایي از قبيل دست و پا و صورت و غيره قائل شده اند براي روشن شدن اين مسئله ، به عنوان نمونه برخي از موارد موجود در كتاب های وهابيت را ذکر می کنیم:


خداوند کبد و طحال ندارد اما دست دارد
ابن تيميه چنین می نویسد:
کبد و طحال و همانند آن ، اعضایی مربوط به خوردن و آشامیدن هستند و خداوند منزه از خوردن و آشامیدن و ابزار (و اعضای) آن است. به خلاف دست، زیرا دست برای انجام کار و افعال است و یکی از صفات خداوند نیز انجام کارها و افعال است (بنابراین خداوند دست دارد ولی کبد و طحال ندارد).(1)


خداوند سه دست دارد
ابن تیمیه در مجموعة الفتاوی چنین می نویسد:
عبد الله بن عمر به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند: نیکوکاران نزد خدا، در سمت راست خداوند بر منبرهایی از نور هستند و هر دو دست خداوند ، دست راست است.(2) 
وی در ادامه علت این را که دو دست خداوند، دست راست است، این گونه بیان می کند:
«در تعدادی از احادیث پیرامون دو دست خداوند آمده است و در آنها ذکر شده که هر دو دست خدا دست راست است علاوه بر این که دست راست بر دست چپ برتری دارد. بسیاری از علما گفته اند از آنجایی که صفات مخلوقات خدا در بر گیرنده نقص است، دست چپ آنها ناقص است و برای کارهای ناقص استفاده می شود به گونه ای که با دست چپ کارهای پست انجام می شود. همانطور که با دست چپ نجاسات و کثافات را می شویند از این رو پیامبر فرمود هر دو دست خداوند دست راست و مبارک است و در آن هیچ عیب و نقصی نیست...» (3)
این در حالی است که ابن تیمیه در جای دیگر کتابش برای خداوند دست چپ فرض می کند:
«و احادیثی در باب دستان خدا ذکر شده است همانند این گفتار پیامبر: خداوند آسمانها را در روز قیامت به هم می پیچد سپس آنها را با دست راستش می گیرد و می گوید منم پادشاه کجا هستند ستمگران، کجایند متکبران، سپس زمینها را با دست چپش می گیرد و می گوید من پادشاه هستم کجا هستند ستمگران، کجایند متکبران.»(4) 
حال این سؤال مطرح است که اگر کلام شما در باره دست چپ را بپذیریم آیا از نظر شما خداوند هم ناقص است؟


خداي وهابيت نمي تواند همه جا باشد
هيأت عالى افتاى سعودى در فتوايي اعلام مي كند:
«هر كس اعتقاد داشته باشد كه خدا در هر مكاني وجود دارد او از حلوليّه است و نظر او رد مي شود به وسيله آن ادله اي كه گذشت مبنی بر اینکه كه خدا در سمت بالاست و بر عرش مستقر است و از خلق خود جداست. اگر آن فرد دلایلی را که در قرآن و سنت و اجماع، بر این مطلب وجود دارد، پذيرفت، مشکلی نیست و گرنه او كافر و مرتد از اسلام است.»(5) 
اما جاي سوال دارد كه اين فتوا چگونه با آيه قرآن سازگاري دارد كه خداي متعال مي فرمايد:
وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (6)
«مشرق و مغرب، از آن خداست؛ و به هر سو رو كنيد، خدا آنجاست؛ خداوند بی نیاز و داناست

____________________________________________________________________________

1. «والكبد والطحال ونحو ذلك هي أعضاء الأكل والشرب فالغنى المنزه عن ذلك منزه عن آلات ذلك بخلاف اليد فأنها للعمل والفعل وهو سبحانه موصوف بالعمل والفعل.»
أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني، مجموعة الفتاوى، محقق: عامر الجزار , انور الباز، چاپ سوم ، المنصورة، دار الوفاء، 1426 ه.ق، ج3، صص 53- 54.
2. «عن عبدالله بن عمر عن النبى صلى الله عليه و سلم أنه قال ( المقسطون عند الله على منابر من نور عن يمين الرحمن و كلتا يديه يمين.»
أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، مجموعة الفتاوی، 37 جلدی، چاپ دوم، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ناشر: مكتبة ابن تيمية، ج 17، صص 54، ] بی تا[ .

3. «ذكر اليدين في عدة أحاديث و يذكر فيها أن كلتاهما يمين مع تفضيل اليمين قال غير و أحد من العلماء لما كانت صفات المخلوقين متضمنة للنقص فكانت يسار أحدهم ناقصة في القوة ناقصة في الفعل بحيث تفعل بمياسرها كل ما يذم كما يباشر بيده اليسرى النجاسات و الأقذار بين النبى صلى الله عليه و سلم أن كلتا يمين الرب مباركة ليس فيها نقص و لا عيب بوجه من الوجوه كما فى صفات المخلوقين مع أن اليمين أفضلهما.». همان، ص 54.
4. وذكر أحاديث مثل ... وقوله ( يطوى الله السماوات يوم القيامة ثم يأخذهن بيده اليمنى ثم يقول أنا الملك أين الجبارون أين المتكبرون ثم يطوى الارضين بشماله ثم يقول أنا الملك أين الجبارون أين المتكبرون).
همان، ج 5، ص 59.
5. «من اعتقد أنّ اللّه في كلّ مكان فهو من الحلوليّة، ويردّ عليه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه في جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ عليه الكتاب والسنّة والإجماع، وإلاّ فهو كافر مرتدّ عن الإسلام».فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء: ج 3 ص 216 ـ 218.
6. سورة البقرة : 115 .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید